آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر
... 86 87 88 89 90  ... 
دُرنا
/dornā/
(ترکی) پرنده‌ی آب چرِ بزرگ، وحشی و حلال گوشت، کُلنگ.
دُرناز
/dor nāz/
(عربی ـ فارسی) (دُر= مروارید، لؤلؤ + ناز = زیبا و قشنگ) (به مجاز) زیبا رو و گران بها.
دَریا
/daryā/
1- (در جغرافیا) توده‌ی بسیار بزرگی از آب، دریاچه، رود بزرگ؛ 2- (به مجاز) شخص بسیار آگاه و دانشمند در زمینه‌های گوناگون؛ 3- (به مجاز) (در تصوف) حقیقت یا ذات حق.
دُرین
/dorin/
(عربی ـ فارسی) (دُر + ین (پسوند نسبت)) 1- از دُر، ساخته شده از دُر؛ 2- (به مجاز) گران بها و قیمتی.
دُریه
/doriye/
(عربی ـ فارسی) (دُر + ایه (پسوند نسبت))، مانند دُر، درخشان، روشن.
دَستان
/dastān/
1- (در قدیم) آهنگ و لحن، داستان، قصه، افسانه؛ 2- (اَعلام) لقب زال پدر رستم.
دل‌آرا
/del ārā/
1- موجب آرامش و شادی دیگران؛ 2- (در قدیم) محبوب، معشوق؛ 3- (اَعلام) نام همسر دارا (داریوش سوم) و مادر روشنک بنا بر روایات ایرانی.
دل‌افروز
/del afruz/
(به مجاز) مایه‌ی شادی و خوشی دل، محبوب و خوشایند؛ (در قدیم) شاد و خرم، معشوق؛ (اَعلام) (در شاهنامه) دل افروز فرخ پی نامِ زنی رومی و ایرانی نژاد که شاپور ذوالاکتاف از اسارت رومیان رهانید و این نام را بر او گذاشت.
دلارام
/delārām/
(به مجاز) موجب آرامش خاطر، محبوب، معشوق، با آسودگی خاطر.
دلاور
/del āvar/
1- (به مجاز) شجاع و جنگجو؛ 2- (در قدیم) گستاخ.
... 86 87 88 89 90  ...