آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر
... 86 87 88 89 90  ... 
دلبر
/del bar/
(به مجاز) دارای زیبایی، جذابیت و توانایی جلب عشق و علاقه‌ی دیگران؛ معشوق.
دلبند
/del band/
1- (به مجاز) عزیز و دوست داشتنی؛ 2- (در قدیم) معشوق، اسیر کننده‌ی دل، جذاب و گیرا.
دلدار
/del dār/
(به مجاز) 1- معشوق و محبوب؛ 2- (در قدیم) مهربان، با محبت؛ 3- (در تصوف) حق، خداوند.
دلشاد
/del šād/
خوشحال و شادمان، در حال شادمانی.
دلناز
/del nāz/
(دل + ناز = نوازش)، نوازشِ دل، دلنواز.
دلنواز
/del navāz/
1- (به مجاز) مایه‌ی آرامش دل، ‌آرامش بخش؛ 2- (در قدیم) نوازشگر، مهربان و دلسوز، محبوب و معشوق.
دلنیا
/delniyā/
(کردی) 1- آسوده خاطر، مطمئن، فارغ البال؛ 2- اطمینان، تضمین.
دلیر
/dalir/
1- (به مجاز) شجاع، دارای جرأت و جسارت؛ 2- (در قدیم) گستاخ، بی پروا.
دلیله
/dalile/
(عربی) 1- راهنما، هدایت کننده، 2- (اَعلام) (در تورات) (به معنی معشوقه) معشوقه‌ی شمشون، که راز نیرومندی او را یافت و با افشای آن به دشمنان وی، موجب گرفتاری او شد.
دِنا
/denā/
(اَعلام) 1) قسمتی از کوهستان شمال غربی فارس که قله‌ای معروف به همین نام دارد؛ 2) نام شهرستانی در شرق استان کهگیلویه و بویراحمد.
... 86 87 88 89 90  ...