آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر
... 56 57 58 59 60  ... 
پُرسا
/porsā/
پرسنده، جستجوگر، پرسشگر.
پرستش
/parasteš/
1- (اسم مصدر از پرستیدن)، پرستیدن؛ 2- (در قدیم) خدمتکاری.
پرستو
/parasto/
(در پهلوی، parastuk) پرنده‌ای با جثه‌ای کمی بزرگتر از گنجشک و سیاه و سفید‌، چلچله.
پَرشان
/paršān/
(از اوستایی، paršāna)، رزمجو .
پُرگل
/por gol/
دارای گلهای بسیار.
پَرنا
/parnā/
(در قدیم) پرنیان، پارچه‌ ابریشمی دارای نقش و نگار. + پرنیان 1- و 2-
پَرَند
/parand/
(= پرن، پروین) 1- (در قدیم) نوعی پارچه‌ی ابریشمیِ ساده و بدون نقش و نگار، حریر ساده؛ 2- (در گیاهی) گروهی از گیاهان درختچه‌ای از خانواده علف هفت بند که در نواحی بیابانی و نیمه بیابانی می‌رویند. + ن.ک. پرن و پروین. 1- و 2-
پَرَندیس
/paran dis/
(پَرَن + دیس (پسوند شباهت))، 1- شبیه به پَرَن ش پَرَن؛ 2- (به مجاز) زیبارو.
پَرَنسا
/paransā/
(پَرَن = پروین (ستاره)، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی + سا (پسوند شباهت))، 1- شبیه ستاره پروین؛ 2- همانند ابریشم و دیبا؛ 3- (به مجاز) زیبا و لطیف.
پرنگ
/pa(e)rang/
1- فروغ و برق شمشیر؛ 2- (در عربی) فِرند؛ 3- پَرَند، رُبد، جوهر، گوهر؛ 4- رونق، جلد، تلألؤ و برق هر چیز؛ 5- نوعی فلز مرکب از مس و روی، برنج؛ 6- (به مجاز) زیبا و پُر فروغ.
... 56 57 58 59 60  ...