آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
بیان
/bayān/
(عربی) 1- سخن، گفتار؛ 2- شرح و توضیح؛ 3- زبانآوری، فصاحت و بلاغت؛ 4- (به مجاز) زبان؛ 5- (در اصطلاح علوم بلاغی) علمی است که به یاری آن میتوان یک معنا را به شیوه های گوناگون، با وضوح و خفای متفاوت ادا کرد.
بیان الله
/bayānollāh/
(عربی) سخن و گفتار خداوند.
بیتا
/bitā/
بیمانند، بیهمتا، یکتا.
بینش
/bineš/
(اسم مصدر از دیدن) 1- (به مجاز) قدرت ادراک و شناخت معمولاً وسیع و ژرف، بصیرت؛ 2- (به مجاز) نگرش؛ 3- (در قدیم) توانایی رؤیت، دیدن؛ 4- (در قدیم) چشم؛ 5- (اَعلام) سید تقی بینش نویسنده و محقق متون کهن موسیقی سنتی ایران که در سال 1300 شمسی در مشهد به دنیا آمد.
پارسا
/pārsā/
1- آن كه از ارتكاب گناه و خطا پرهيز كند، پرهيزگار، زاهد، متقي، ديندار، متدين، مقدس؛
2- عارف، دانشمند.
پارسيا
/pārsiyā/
منسوب به پارسي، (منسوب به قوم پارس)؛ پارسي، اهل پارس، از مردم پارس.
پارلا
/pārlā/
( ترکی ) به معنی درخشنده و نورانی.
پارمیدا
/pārmidā/
(اَعلام) نام دختر بردیا.
پارمیس
/pārmis/
(اَعلام) نام دختر بردیا که زنِ داریوش (اول) بود.
پارمین
/pārmin/
(پار + مین )
1- تکه یا قطعهای از بلور؛
2- (اَعلام) نام زنِ داریوش.