آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر
... 46 47 48 49 50  ... 
بَهادر
/bahādor/
(شکل فارسی و اردوی واژه‌ی ترکی مفعولیِ «بغاتور» یا «باغاتور») 1- (در قدیم) دلیر، شجاع، قهرمان؛ 2-(اَعلام) نام چند تن از پادشاهان در روزگار گذشته.
بهار
/bahār/
1- فصل اول سال؛ 2- (در گیاهی) شکوفه درختان خانواده‌ی مرکبات؛ 3- گیاهی زینتی؛ 4- (به مجاز) دوره‌ی شادابی هر چیز؛ 5- (در قدیم) (به مجاز) سبزه و علف؛ 6- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاه‌ها یا ادوار؛ 7- (در سنسکریت) (در قدیم) بتخانه و بتکده؛ 8- (اَعلام) نام شهری در شمال غربی استان همدان.
بهاران
/bahārān/
1- هنگام بهار، موسم بهار؛ 2- (به مجاز) زیبا و با طراوت.
بهاره
/bahāre/
1- مربوط به بهار؛ 2- به عمل آمده در بهار؛ 3- منسوب به بهار. + م بهار. 1- ، 2- ، 3- ، 4- و 5-
بهارک
/bahārak/
[بهار+ ک(اَک)/-ak/ (پسوند شباهت)] 1- به معنای مانند بهار، همچون بهار؛ 2- (به مجاز) زیبا با طراوت.
بَهامین
/bahāmin/
فصل بهار، بهار.
بهبود
/behbud/
1- سلامت، تندرستی؛ 2- درست شدن، درستی، اصلاح.
بِهتاش
/behtāš/
(فارسی ـ ترکی) [ به = خوب، بهتر، خوبتر، شخص خوب و دارای اخلاق و رفتار نیکو + تاش(ترکی) (پسوند) = هم، شریک، صاحب به علاوه عنوانی برای امیران ترک.] 1- به معنی شریک خوب، صاحب اخلاق و رفتار نیکو؛ 2- ویژگی امیری که دارای اخلاق و رفتار نیکو باشد.
بهجت
/be(a)hjat/
(عربی) شادمانی، نشاط.
بِهداد
/behdād/
در کمال عدل و داد.
... 46 47 48 49 50  ...