آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر
... 81 82 83 84 85  ... 
خشنود
/xošnud/
1- خوشحال و راضی؛ 2- (در قدیم) قانع.
خِضر
/xezr/
1- (اَعلام) 1) پیامبری که بنا به روایات با شستشو در چشمه‌ی آب حیات عمر جاودان یافته است. او پیوسته گرد جهان می گردد و درماندگان را یاری می‌کند و گاه بر برخی اولیا ظاهر می‌شود؛ 2) خضر اتابک لر کوچک [692-93 قمری] که به دست حسام‌الدین عمر کشته شد. 2- (در تصوف) خضر مقامی ممتاز دارد و راهنمای سالکان است.
خَضرا
/xazrā/
(عربي) (مؤنث اخضر) 1- به معني سبز، كبود، نيلگون، و آبي و سبز؛ 2- سبزه‌زار، چمن زار.
خَلف
/xalaf/
(عربی) 1- صالح، شایسته (فرزند)؛ 2- جانشین؛ 3- (به مجاز) پیروی کننده از پدر در اخلاق و کردار؛ 4- (در قدیم) فرزند.
خُلود
/xolud/
(عربی) همیشه باقی ماندن، جاودانگی.
خلیل
/xalil/
(عربی) 1- دوست، دوست یکدل؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت ابراهیم(ع) در قرآن کریم. (سوره‌ی نساء آیه‌ی 125).
خلیل‌الرحمان
/xalilolrahmān/
(عربی) (= خلیل الله)، ( خلیل الله.
خلیله
/xalile/
(عربی) (مؤنث خلیل)‌، ( خلیل. 1-
خوب‌‌چهر
/xub čehr/
دارای سیمای زیبا، زیبا.
خورشید
/xoršid /
1- (در نجوم) کُره‌ی سوزان، جرم مرکزی منظومه‌ی شمسی به نام کره‌ی خورشید که قطر آن 1.392.000 کیلومتر بوده و گرمای میانگین سطح آن حدود 5700 درجه سانتیگراد و گرمای درونی آن به مراتب بیشتر از این است؛ 2- آفتابِ درخشان؛ 3- (به مجاز) نور این کره، آفتاب؛ 4- (به مجاز) زیبارو.
... 81 82 83 84 85  ...