آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر
... 81 82 83 84 85  ... 
خالِق
/xāleq/
(عربی) 1- آن‌که کسی یا چیزی را پدید می‌آورد، به وجود آورنده، آفریننده؛ 2- از نام‌های خداوند.
خاور
/xāvar/
(مخففِ خاوران) هم به معنی مشرق و هم به معنای مغرب است.
خُتن
/xotan/
1- (اعلام) شهر و واحهای در جنوب باختری منطقه خودگردان سین کیانگ اویغور، در غرب چین، که هم مشک و آهوی مشکین آن و هم زیبارویانش در ادب فارسی مشهور است؛ 2- (به مجاز) دختری که مثل زیبارویان خُتن میباشد؛ 3- (به مجاز) زیباروی.
خجسته
/xojaste/
(اوستایی) 1- مبارک، فرخنده؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشه‌ای در دستگاه نوا؛ 3- (در قدیم) سعادتمند، کامروا، خوشبخت؛ 4- (در گیاهی) همیشه بهار (گل).
خدیجه
/xadije/
خدیجه در لغت به معنی السحاب(ابرباران زا) یا النخل المثره (درخت خرمای پر ثمر ) است. در مجموع خدیجه کسی است که از او خیر و برکت و مهربانی و زیبائی تراوش می کند . «منتسکیو» می گوید:ارزش لفظ به معنای آن است، مانند پوست میوه به محتوای شیرین آن . از این رو خدیجه نام زنی است که همه خوبی ها و زیبایی ها ی اخلاقی و خوش خلقی و ارزش های والایی را با خود حمل می کند. به همین دلیل آوازه او در شهر مکه او را به همسر پر اوازه ترین موجود آفرینش یعنی پیامبر نور و رحمت و ملاحت محمد مصطفی (ص) در آورده است . بر اساس علم نجوم قدیم و روان شناسی جدید هر کس نام پر خیر و برکت و زیبایی آفرین نظیر : خدیجه ، فاطمه و زینب و... را برای فرزندش انتخاب کند. اورا در مسیر جویبار خوبی ها و زیبایی ها قرار داده است و نیروهای منفی و غیر ارگانیک که به طور نامرئی در فضا پراکنده اند و هیچ آسیبی به او نمی رسانند و از همه مهمتر از شفاعت نام این بزرگان نیز در فردای قیامت بهره مند خواهند شد. هر کس که خدیجه نام دارد در نزد خدا مقام دارد زیبایی و خیر و مهربانی خیزد ز وجود او نهانی
خرامان
/xa(o)rāmān/
دارای حالت خرامیدن، در حال خرامیدن، به آهستگی و با ناز.
خُرّم
/xorram/
1- سرسبز و با طراوت؛ 2- شاد، خوشحال، خوب، خوش؛ 3- فرخنده، مبارک.
خزال
/xazāl/
(عربی) با ناز راه رونده، کسی که با ناز راه می‌رود.
خسرو
/xosro(w)/
(معرب پهلوی) 1- پادشاه؛ 2- (اَعلام) شاه سلسله‌ی اشکانی: [110-128 میلادی] که در زمان او ترایانوس (تراژان) امپراتور روم به ایران تاخت و تیسفون را گرفت، ولی با مرگ او جانشینش هادریانوس با ایران صلح کرد و غنایم جنگی را به ایران پس داد؛ 2) خسرو انوشیروان: شاه ساسانی ملقب به انوشیروان عادل؛ 3) خسرو پرویز: شاه سلسله‌ی ساسانی [590-628 میلادی] پسر و جانشین هرمز چهارم؛ 4) خسرو شاه: شاه سلسله‌ی غزنوی [547-555 قمری] که بر اثر حمله‌ی غیاث‌الدین محمّد سام از پایتخت خود غزنین به لاهور گریخت و معزالدین محمّد سام به جایش بر تخت سلطنت نشست.
خشایار
/xašāyār/
1- دلیر، نیرومند؛ 2- (اَعلام) نام دو تن از شاهان هخامنشی 1) خشایارشای اول: شاه [485-465 پیش از میلاد] پسر و جانشین داریوش اول، که آتن را تسخیر کرد و آتش زد، در جنگ دریایی با یونان شکست خورد و به ایران بازگشت. 2) خشایارشای دوم: شاه ایران [424 پیش از میلاد] که پس از 45 روز پادشاهی به دست برادرش کشته شد.
... 81 82 83 84 85  ...