آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
گیتی
/giti/
1- جهان، دنیا، کرهی زمین؛ 2- (در نجوم) کیهان.
گیتیافروز
/g.-afruz/
1- روشن کنندهی دنیا، فروزندهی دنیا؛ 2- کنایه از آفتاب؛ 3- (به مجاز) زیبارو.
گیسو
/gisu/
1- موی بلند سر؛ 2- (در نجوم) (= شَِعر بِرنیکه) صورت فلکی در آسمان نیمکرهی شمالی میان صورتهای عوّا، جاثی و حیّه؛ 3- (در عرفان) طریق طلب را به عالم هویت گویند و حبل المتین [ریسمان محکم یا شریعت اسلام] عبارت از آن است.
گیلان
/gilān/
(گیل = قوم ساکن گیلان + ان (پسوند مکان)) سرزمین گیلها.
گیلدا
/gildā/
(گیل = قوم ساکن گیلان + دا = دادن، آفریدن، ساختن) (به مجاز) پرورش یافتهی مردم گیل (گیلان).
گیو
/giv/
(اَعلام) (در شاهنامه) یکی از پهلوانان داستانی ایرانی پسر گودرز، داماد رستم و پدر بیژن. برای آوردن کیخسرو به توران رفت. در پایان کار کیخسرو از جملهی همراهان او بود، که در برف ناپدید شدند.
لاچین
/lāčin/
(ترکی) شاهین شکاری، شاهین سفید، باز شکاری.
لادن
/lādan/
1- (در گیاهی) گل زینتی به رنگ زرد، قرمز یا نارنجی؛ 2- گیاه این گل که علفی یا پایا و رونده یا بالارونده است و گل و برگ آن مصرف دارویی دارد؛ 3- (در قدیم) نوعی صمغ گیاهی معطر؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) نام محلی که گودرز و طوس با پیران در آنجا جنگید.
لاریسا
/lārisā/
[لاری = (منسوخ) نوعی سکهی نقرهای که در فارس ضرب میشده است + سا = (پسوند شباهت)] 1- شبیه به لاری، مثل لاری؛ 2- (به مجاز) نفیس و با ارزش؛ 3- (در قدیم) شهری بود در کنار دجله از آنِ دولت ماد،که بعد به تصرف پارسها در آمد؛ 4- (اَعلام) نام شهری در یونان.
لاله
/lāle/
1- (در گیاهی) گلی به شکل جام و سرخ رنگ که بر روی پایهای بلند قرار دارد؛ 2- گیاه این گل که علفی، پایا و زینتی است و پیاز دارد؛ 3- (به مجاز) شخص فداکاری که در راه آرمان دینی یا ملی به شهادت رسیده است؛ 4- (به مجاز) گونهی زیبا و گلگون؛ 5- (در ادب عرفانی) نتیجهی معارف را که مشاهده کنند لاله گویند، نیز کنایه از چهرهی گلگون محبوب است که عاشق مهجور را داغدار میکند.