آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر
... 151 152 153 154 155  ... 
عادل
/ādel/
(عربی) آن که اعمال و رفتارش مطابق با عدالت، انصاف و قانون است؛ دادگر.
عادله
/ādele/
(عربی) (مؤنث عادل) عادل، دادگر (زن)، + ( عادل.
عارف
/āref/
(عربی) 1- (در تصوف) آن که از راه ریاضت و تهذیب نفس و تفکر، به معرفت خداوند دست می‌یابد؛ 2- آن که نسبت به چیزی آگاهی دارد، شناسنده؛ 3- دانا، آگاه، دانشمند؛ 4- (اَعلام) [1261-1312 قمری] تخلّص ابوالقاسم قزوینی، شاعر و موسیقیدان ایرانی، سازنده‌ی نخستین تصنیف‌های سیاسی و ملی. ده سال پایان عمرش را در همدان به حال تبعید گذراند. در جوار مقبره ابن سینا دفن شده است.
عارفه
/ārefe/
(عربی) 1- زن عارف، ز عارف. 1- ، 2- و 3- ؛ 2- (در قدیم) مهربانی و نیکی (عارفت).
عاشور
/āšur/
(عربی) 1- عاشورا؛ 2- روز دهم ماه محرم که روز شهادت امام حسین(ع) است.
عاصِف
/āsef/
(عربی) 1- (در قدیم) تند، سخت، شدید؛ 2- باد تند و شدید، تندباد.
عاصِفه
/āsefe/
(عربی) (مؤنث عاصِف). ( عاصِف.
عاصِم
/āsem/
(عربی) 1- (در قدیم) نگه‌دارنده، محافظ؛ بازدارنده (از خطا)، منع کننده؛ 2- (اَعلام) 1) یکی از قُراء سبعه‌ی [قاریان هفت گانه] قرآن؛ 2) نام یکی از یاران امام کاظم(ع).
عاصِمه
/āseme/
(عربی) (مؤنث عاصِم). ( عاصِم. 1- .
عاطِف
/ātef/
(عربی) 1- مهربان؛ 2- برگرداننده.
... 151 152 153 154 155  ...