معنی اسم

بِنیامین

/benyāmin/

(عبری) 1- یعنی پسر دست راستِ من؛ 2- (اَعلام) آخرین پسر حضرت یعقوب (ع) و برادر تنی حضرت یوسف (ع) که پدرش (حضرت یعقوب) وی را بنیامین نامید. [درباره وجه تسمیه‌ی بنیامین آمده است که مادرش، راحیل همسر محبوب یعقوب، به هنگام تولد وی درد و رنج بسیار متحمل شد، از اینرو فرزندش را «بن اونی» نامید که در عبری «پسر رنج من» معنا می‌دهد (البته معنای «پسر توانمندی من» نیز برای آن ذکر کرده‌اند). گفته‌اند که راحیل، اندکی پس از ولادت فرزندش بر اثر سختی‌هایی که تحمل کرده بود، در گذشت. اما پدرش وی را «بن یامین» به معنای تحت‌اللفظیِ «پسر دستِ راست» نام نهاد، که بر پیروزی او در آینده نیز اِ شعار داشت. «بن یامین» را به معنای «پسر جنوب» نیز گفته‌اند، زیرا او تنها پسر یعقوب بود که در جنوب یعنی کنعان زاده شد. همچنین نام او را «بن یمیم» گفته‌اند، یعنی فرزند روزگاران؛ چون تولد او در سن پیری یعقوب بود. (نقل مطالب از دانشنامه‌ی جهان اسلام ص 453].

محاسبه ابجد «بِنیامین»

کبیر وسیط صغیر
ب 2 2 2
ن 50 2 5
ی 10 10 1
ا 1 1 1
م 40 4 4
ی 10 10 1
ن 50 2 5
جمع عددی 163 31 19

نام های هم‌وزن در ابجد کبیر

احمدعلی بِنیامین گل صبا محسنه محیی‌الدین

نام های هم‌وزن در ابجد صغیر

آتاناز آذرخش آراسته آی‌سودا اَرجمند اَردوان الوند امرالله امیدوار امیرپاشا امیررضا امیرسام امیرشایان امیرشهاب امیرعلی امیرهادی امیرکسری اندیشه بِنیامین بهبود بِهزاد بهشته بُهلول پارمیدا پارمین پَردیس پری‌ماه پِژمان پویان حَدیقه حِسام حسن حشمت حَنّان خالِده خدیجه خرامان خُلود خوشیار دانوش دُرناز ذَلفا راحله رادوین راستین رامسین رستگار روژبین رُومینا زُبیده زعیم زُلفا زُهره ژاسمن ساجده ساسان ساهره سپهر سَدیف سَروه سَلامه سَلمان سَلیمه سَمن‌بر سورِن سوره سوگل سُونای سُونیا سکینه سیپان سیوان شادمهر شریفه شفیع شهرداد شکرالله طاووس عابده عاشور عفت علی عطا عِمران فادیه فَرداد فریور فَضل قمرسیما گل‌بخت گل‌چهره گل‌سیما گل‌نسا گلزاد لُهراسب ماه‌پری ماه‌صنم ماه‌وش ماهِده متینه مرتضی مسیح مَعاذ مُعتصم مَهْدیه مهرآسا مهرآیین مِهرابه مهربان مِهرتاش مهرشاد مهرشید مَهنام مُهیمِن موژان ناروَن ناروُن نارینه نازلار نازیتا نامجو نَدیمه نسرین نَسیبه نَصرالله نهاله نوح نوران نوریه نوژَن نوشاد نوشه هارون همراز واحد وحید وَیُونا کاموس کتایون کوروش کِیهانه یاسمینا

جدول ارزشی حروف ابجد:

  الف ب ج د ه‍ و ز
کبیر 1 2 3 4 5 6 7  
وسیط 1 2 3 4 5 6 7  
صغیر 1 2 3 4 5 6 7  
  ح ط ی ک ل م ن
کبیر 8 9 10 20 30 40 50  
وسیط 8 9 10 8 6 4 2  
صغیر 8 0 1 2 3 4 5  
  س ع ف ص ق ر ش ت
کبیر 60 70 80 90 100 200 300 400
وسیط 0 10 8 6 4 8 0 4
صغیر 6 7 8 0 1 2 3 4
  ث خ ذ ض ظ غ
کبیر 500 600 700 800 900 1000    
وسیط 8 0 4 8 0 4    
صغیر 5 6 7 8 0 1    
  گ چ پ ژ        
کبیر 40 9 6 21        
وسیط 8 0 4 8        
صغیر 2 3 4 5        

توجه: در این سایت ابجد حروف فارسی «گچپژ» به صورت زیر محاسبه شده است:

  • حرف «گ»: ارزش دو حرف «ک»
  • حرف «چ»: ارزش سه حرف «ج»
  • حرف «پ»: ارزش سه حرف «ب»
  • حرف «ژ»: ارزش سه حرف «ز»

ابجد کلماتی مانند «کبری» و «موسی» همانند نوشتن آنها محاسبه شده است

ابجد کلماتی مانند «محمد» که دارای تشدید میباشد، همانند نوشتن آن محاسبه شده است

ابجد وسیط: باقیمانده عدد ابجد کبیر هر حرف بر 12

ابجد صغیر: باقیمانده عدد ابجد کبیر هر حرف بر 9