آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر
... 36 37 38 39 40  ... 
امیرهوشنگ
/a.-hošang/
(عربی ـ فارسی) از نام‌های مرکب، ( امیر و هوشنگ.
امیرکسری
/a.-kasrā/
(عربی ـ فارسی) از نام‌های مرکب، ، امیر و کسری.
امیرکیا
/a.-kiyā/
(عربی ـ فارسی) امیر و پادشاه بزرگ و سرور.
امیرکیان
/a.-kiyān/
(عربی ـ فارسی) امیر پادشاهان، پادشاه پادشاهان، امیر و پادشاه بزرگان و سروران.
امیرکیوان
/a.-keyvān/
(عربی ـ فارسی) از نام‌های مرکب، ) امیر و کیوان.
امیریاسین
/a.-yāsin/
(عربی) از اسامی مرکب، ( امیر و یاسین.
امیریوسف
/a.-yuso(e)f/
(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ( امیر و یوسف.
امین
/amin/
(عربی) 1- امانتدار، زنهاردار؛ 2- طرف اعتماد، معتمد؛ 3-(اَعلام) 1) از القاب پیامبر اسلام(ص) پیش از بعثت؛ 2) ‌لقب جبرئیل؛ 3) لقب ابو عبدالله محمّد: ششمین خلیفه‌ی عباسی [193-198 قمری] که برادرش مأمون به تحریک ایرانیان بر او شورید و او به دست طاهر سردار ایرانی کشته شد.
امین‌الدین
/aminoddin/
(عربی) 1- آن که در دین امانت نگاه دارد؛ 2- هر کسی که دین خدا را چنان که هست به مردم بیاموزد؛ 3- (در تصوف) ولی کامل و مرشد راهدان.
امین‌الله
/aminollāh/
(عربی) مورد اعتماد خدا.
... 36 37 38 39 40  ...