آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
عِزالدین
/ez(z)oddin/
(عربی) 1- موجب کرامندی کیش و آیین، سبب عزت و ارجمندی دین؛ (اَعلام) 1) دومین سلطان مصر [648-655 قمری] از سلسلهی ممالیک بحری، همسر شجرةالدّر، که توسط غلامان همسرش کشته شد؛ 2) عزالدین حسین لر: نام دو تن از اتابکان لر کوچک. عزالدین حسین اول: اتابک [677-629 قمری]؛ عزالدین حسین دوم: اتابک [716-730 قمری]؛ 3) عزالدین محمّد لر (= محمّدلر): نام دو تن از اتابکان لر کوچک؛ عزالدین محمّد اول: اتابک [695-716 قمری]،که از سوی غازان خان حکومت یافت و پس از مرگ او مدتی همسرش دولت خاتون جانشین وی شد؛ عزالدین محمّد دوم: اتابک [750-795 قمری] که پس از حملهی تیمور به بروجرد متواری شد، تا در سال 806 هجری سرش را نزد تیمور بردند؛ 4) عزالدین مسعود: نام دو تن از اتابکان موصل و از امرای آل زنگی؛ عزالدین مسعود اول: اتابک موصل [577-589 قمری]، پسر قطبالدین مودود. صلاحالدین ایوبی دو بار به قلمرو او لشکر کشید و بخشی از قلمرو موصل را گرفت؛ عزالدین مسعود دوم: معروف به ملک قاهر، اتابک موصل [607-615 قمری]، پسر نورالدین ارسلانشاه دوم.
عِزت
/ezzat/
(عربی) 1- عزیز و گرامی بودن، سربلندی و ارجمندی در مقابلِ ذلت؛ 2- احترام، بزرگداشت، گرامیداشت، تکریم؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) خداوند.
عزتالله
/ezzatollāh/
(عربی) عزت خدا، ارجمندی خداوندی.
عزیز
/aziz/
(عربی) 1- آن که او را بسیار دوست بدارند یا برای او ارزش و احترام زیادی قائل باشند، گرامی، محبوب، دارای رفاه، عزت و احترام در مقابلِ ذلیل؛ 2- از نامها و صفات خداوند؛ 3- (در قدیم) دارای عظمت و احترام؛ 4- (در تصوف) مرشد، پیر.
عزیزالله
/azizollāh/
(عربی) گرامی و محبوب در نزد خدا.
عزیزه
/azize/
(عربی) (مؤنث عزیز)، ( عزیز.
عسل
/asal/
(عربی) 1- انگبین، مایع خوراکیِ غلیظ و چسبناکی که زنبور عسل تولید میکند؛ 2- (به مجاز) (در گفتگو) بسیار شیرین و خوش مزه و همینطور بسیار دوست داشتنی و مطلوب.
عسکر
/askar/
عسکر: در لغت به معنای لشکر، حصار و پناهنگاه آمده است عسکر یکی از القاب امام حسن بن علی الزکی العسکری ( ع) امام یازدهم شیعیان است. « عسکر» در عرف عرفان و اخلاق اسلامی به کسی گفته میشود که در پناه و حوزه الهی باشد . امام حسن بن عسکری ( ع) به این صفت متعین بوده اند و همه خوبیها و فضائل اخلاقی در زندگی او موج می زد و « زکی » از القاب آن بزرگوار به معنی ظهور پاکی ها و خوبی ها آمده است .
هر کس نام او «عسکر» یا « زکی» باشد و به پاکی و طهارت باطنی و ظاهری مداومت کند خوبیها و زیبائیهای اخلاقی در وجود او ملکه میشود و بدیها جایی برای خودنمای پیدا نمی کنند، از آن امام همام سئول می کنند که میزان خوبی ها چیست ؟ در پاسخ فرمودند : خیر اخوانک مَن نَسِیَ ذنبک و ذَکَرَ احسانک الیه» بهترین افراد و برادران تو در این حوزه کسی است گناه ترا فراموش کند و خوبی های ترا نسبت به خود پیوسته به یاد آورد . اگر کسی به این صفت آراسته شود ، درحفاظت ولایت امام حسن عسکری ( ع) قرار خواهد گرفت و از همه آسیب های ظاهری و غیبی در امان خواهد.
هر کسی در حصار عسـکر شد وز بدیــها همی مطهر شد
تا ابــد در پنــاه او محـــفوظ از شیاطــین ماه و اختر شد
عشرت
/ešrat/
(عربی، عشیرة) 1- خوش گذرانی، کام جویی؛ 2- (در قدیم) هم نشینی، معاشرت.
عِصام
/esām/
(عربی) (در قدیم) 1- بند، ریسمان، طناب؛ 2- (به مجاز) حفظ، نگه داری؛ 3- (به مجاز) شرافت و شخصیت اکتسابی.