آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
شمسالدین
/šamsoddin/
(عربی) 1- آفتاب دین؛ 2- (اَعلام) 1) شمسالدین آلب ارغو: (= آلب ارغوان) ششمین اتابک [656-672 قمری] از سلسلهی اتابکان لر بزرگ و جانشین برادرش تکلة ابن هزار اسب؛ 2) شمسالدین قراسنقر: [قرن 7و 8 هجری] از شاهان سلسلهی ممالیک مصر، که به مراغه تبعید شد و در همانجا درگذشت؛ 3) شمسالدین محمّد کرت. نام دو تن از فرمانروایان آلکرت. اول شاه و بنیانگذار سلسلهی آلکرت [643-677 قمری] در شمال افغانستان، که در تبریز وفات یافت؛ دوم شاه [729-730 قمری] پسر و جانشین غیاثالدین کرت؛ 4) شمسالدین میرک: (میرک بخارایی) [قرن 8 هجری] فیلسوف و اخترشناس مسلمان، که بر برخی کتابهای علمی پیشینیان شرح نوشت، مانند شرح هدایت الحکمهی اثیرالدین ابهری. شرح حکمت العین.
شمسالله
/šamsollāh/
(عربی) 1- آفتاب خدا؛ 2- (به مجاز) کسی که منور شده است به نور دین خدا.
شمسجهان
/šams(e)jahān/
(عربی ـ معرب فارسی) 1- خورشید جهان، آفتاب گیتی؛ 2- (به مجاز) زیبارو.
شمسه
/šamse/
(عربی ـ فارسی) 1- نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب، جواهر سازی، کاشی کاری و مانند آنها به کار میرود؛ 2- نوعی پارچه؛ 3- (در قدیم) خورشید؛ 4- (به مجاز) عالیترین و بهترین فرد.
شمسی
/šamsi/
(عربی ـ فارسی) 1- (منسوب به شمس)، 2- دارای شمس (خورشید)؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) سرخ رنگ.
شمشاد
/šemšād/
1- (در گیاهی) درختچهای همیشه سبز با انواع مختلف که در حاشیهی باغچهها کاشته میشود؛ 2- (در قدیم) مرزنگوش؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) شخص خوش قد و قامت؛ 4- (در قدیم) (به مجاز) زلف و معشوق.
شمه
/še(a)mme/
(عربی، شَمَّة) (در قدیم) بوی خوش.
شمیسا
/šamisā/
(= شمسا)، ( شمسا.
شُمیلا
/šomilā/
قلب شدهی [پدیده آوایی در زبان مثل: دیوار و دیوال] شُمیرا. شُمیرا و سمیرا. 1-
شمیم
/šamim/
(عربی) (در قدیم) بوی خوش.