آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر
... 131 132 133 134 135  ... 
شجاع
/šojāe/
(عربی) 1- آن که از چیزی یا کسی نمی‌ترسد، پردل و جرئت، دلیر؛ 2- (اَعلام) (در نجوم) [= آبمار] یکی از صورت‌های فلکیِ نیم کُره‌ی جنوبی آسمان، که ستاره‌ی درخشان فَرد در آن قرار دارد.
شجاع‌الدین
/šojāeoddin/
(عربی) 1- شجاع و دلیر در راه دین؛ 2- (اَعلام) 1) شجاع‌الدین خورشید لر: نخستین اتابک [حدود 580-620 قمری] و بنیانگذار سلسله‌ی اتابکان لر کوچک موسوم به خورشیدیان یا عباسیان؛ 2) شجاع‌الدین محمود لر: اتابک لر کوچک [730-750 قمری] .
شَراره
/šarāre/
(عربی) 1- شرار، پاره‌ای از آتش که به هوای پرد، جرقه، اخگر؛ 2- (به مجاز) درخشش، روشنی.
شرافت
/še(a)rāfat/
(عربی) 1- حالتی در شخص که او را از ارتکاب رذایل باز می‌دارد؛ 2- بزرگ منشی، بزرگواری.
شَرف
/šaraf/
(عربی) 1- حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش‌های اخلاقی بوجود می‌آید، بزرگواری، افتخاری که از امری نصیب شخص می‌شود؛ 2- برتری؛ 3- (در احکام نجوم) محل یک سیاره در منطقه‌البروج که سیاره در آن محل تأثیری قوی دارد.
شَرف‌الدین
/šarafoddin/
(عربی) 1- حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش‌های اخلاقی بوجود می‌آید، بزرگواری، افتخاری که از امری نصیب شخص می‌شود؛ 2- برتری؛ 3- (در احکام نجوم) محل یک سیاره در منطقه‌البروج که سیاره در آن محل تأثیری قوی دارد.
شَرف‌نسا
/š.-nesā/
(عربی) موجب آبرو،‌ حرمت و اعتبار زنان.
شَرمین
/šarmin/
(در قدیم) شرمگین، با حُجب و حیا، خجالت زده.
شَرمینه
/šarmine/
(شرم + اینه (پسوند نسبت))، منسوب به شرمین، + شرمین.
شروان
/šarvān/
1- (در فارسی) درخت سرو؛ 2- (اَعلام) [= شیروان] ناحیه و ولایت قدیم، کنار دریای خزر، جنوب شرقی کوههای قفقاز، که امروز بخشی از جمهوری آذربایجان است.
... 131 132 133 134 135  ...