آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های دختر که با حرف «پ» شروع میشوند

1 2 3 4 5  ... 
پَرنیا
/parniyā/
(= پرنیان)، ( پرنیان.
پَرنیان
/parniyān/
1- (در قدیم) پارچه‌ای ابریشمی دارای نقش و نگار؛ 2-نوعی پارچه‌ی حریر که برای نوشتن به کار می‌بردند؛ 3- پرده‌ی نقاشی.
پَروا
/parvā/
1- هراس، فرصت و زمان پرداختن به کاری؛ 2- (در قدیم) فراغت و آسایش؛ 3-(در قدیم) (به مجاز) توجه خاطر، توجه.
پُروشات
/porušāt/
(= پروشاتو= پاروساتیس) 1- (در پارسی باستان puršātu) به معنی پُرشاد؛ 2- (در یونانی prysates) 3- (اَعلام) 1) ملکه‌ی ایران، زن داریوش دوم و دختر اردشیر اول هخامنشی (درازدست) از زنِ بابلی او به نام آندیا /āndiā/ یا آندریا/āndriā/؛ 2) دختر اردشیر سوم هخامنشی (اُخس) و آتوسا، وی به ازدواج اسکندر درآمد.
پروین
/parvin/
(اوستایی) 1- (در نجوم) دسته‌ای از شش ستاره‌ی درخشان در صورت فلکیِ ثور؛ ثریا، هفت خواهران، خوشه‌ی پروین؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) اشک؛ 3- (اَعلام) پروین اعتصامی [1285-1320 شمسی] مشهورترین زن شاعر ایران.
پروین‌دخت
/p.-doxt/
1- دختری که صاحب چهره‌ای مانند پروین است؛ 2- (به مجاز) زیبارو.
پری
/pari/
1- (فرهنگ عوام) موجودی لطیف و بسیار زیبا و نیکوکار و نامرئی که گاه خود را نشان دهد و با جمالش انسان را فریفته‌ی خود می‌کند؛ 2- (به مجاز) زیبارو و دارای اندام ظریف؛ 3- (در ادب فارسی) پری گاه به معنای «فرشته» و متضاد نام های مانند دیو و اَهرِمن، به معنای شیطان به کار رفته است.
پری‌چهر
/p.-čehr/
1- فرشته رو، زیبا مثل پری؛ 2- (به مجاز) زیبارو (ی).
پری‌چهره
/p.-čehre/
(= پری چهر)، ( پری‌چهر.
پری‌رخ
/p.-rox/
(= پری چهر)، ( پری‌ چهر.
1 2 3 4 5  ...