آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر که با حرف «غ» شروع میشوند

1 2 
غلام‌محمّد
/qolām mohammad/
(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + محمّد]، ارادتمند و فرمان بردار محمّد [منظور حضرت محمّد(ص)].
غَنی
/qani/
(عربی) 1- ثروتمند؛ 2- آن که از کمک و هم کاری دیگران بینیاز است، بینیاز؛ 3- از صفات و نامهای خداوند؛ 4- (در فلسفهی قدیم) ویژگی آن که ذات و کمال او به دیگری متوقف نباشد؛ 5- (اعلام) 1) غنی نام خانوادگی قاسم غنی [1275-1331 شمسی] پزشک، ادیب و سیاستمدار ایرانی؛ در سبزوار متولد شد. پس از گذراندن دورهی دارالفنون برای ادامه تحصیل به لبنان رفت و از کالج آمریکایی در رشتهی پزشکی فارغ التحصیل شد. در سال 1302 هجری شمسی به فرانسه رفت و به تکمیل تحصیلاتش پرداخت و دورهی مخصوص نقاشی را نیز گذراند. پس از بازگشت، از مشهد به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و همزمان به تدریس در دانشکدهی پزشکی و نیز دانشکدهی معقول و منقول پرداخت، بعد از شهریور 1320 هجری شمسی، دو بار به وزارت بهداری و یک بار به وزارت فرهنگ رسید. دکتر غنی علاقهی خاصی به حافظ داشت و آثار ماندگاری دربارهی او به جا گذاشت از جمله: بحثی در احوال و افکار حافظ، تاریخ عصر حافظ، تاریخ تصوف در اسلام تا عصر حافظ و از همه مهمتر تصحیح دیوان حافظ به همراهی علامه محمد قزوینی از آثار او در این بارهاند. از آثار دیگر اوست: رسالهای در شرح احوال و آثار ابن سینا، معرفة النفس، تصحیح ربایات خیام با همکاری محمدعلی فروغی و ترجمهی آثاری از آناتول فرانس. مجموعه یادداشتها و خاطرات دکتر غنی نیز به چاپ رسیده است؛ 2) غنی بالله [قرن 8 هجری] محمد بن یوسف ابی الحجاج بن اسماعیل، هشتمین پادشاه [755-760 و 763-763 قمری] از ملوک بنی نصر در اندلس، او در سال آخر پادشاهی همهی شهرهای مغرب (شمالِ غربی آفریقا و اندلس) را تحت تصرف درآورد؛ 3) غنی تفرشی، میرعبدالغنی [قرن 11 قمری] شاعر ایرانی، از شعرا و فضلای روزگار شاه عباس بزرگ صفوی و از شاگردان میرابوالقاسم کازرونی بود. او را به حدّت ذهن ستودهاند.
غیاث
/qiyās/
(عربی) 1- (در قدیم) فریادرس؛ 2- فریادخواهی؛ 3- از صفات و نام‌های خداوند.
غیاث‌الدین
/qiyāsoddin/
(عربی) 1- پناه دین و آیین؛ 2- (اَعلام) 1) لقب دو تن از امیران آل کرت. غیاث‌الدین اول: [707-729 قمری] امیر چوپان را که به وی پناهنده شده بود، کشت. غیاث‌الدین دوم: آخرین امیر [771-783 قمری] آل کرت، که به دست امیر تیمور اسیر و دو سال بعد کشته شد؛ 2) لقب دو تن از فرمانروایان آل شَنسَب. غیاث‌الدین محمّد سام: شاه [558-599 قمری]، که غزنین، هرات، سیستان، بلخ، فاریاب و خراسان را تصرف کرد و دولت نیرومندی پدید آورد؛ غیاث‌الدین محمود: شاه [602-607 قمری]، پسر او، که پس از عمویش بر تخت نشست. او به دست جمعی از پناهندگان کشته شد؛ 3) غیاث‌الدین ابوالفتوح غازی: فرمانروای ایوبی حلب [582-613 قمری] پسر صلاح‌الدین ایوبی، که شیعه مذهب بود و با صلیبیان جنگید؛ 4) غیاث‌الدین تغلق: دو تن از شاهان سلسله‌ی تغلقیان؛ 5) غیاث‌الدین جمشید کاشانی: [قرن 8 و9 هجری] ریاضیدان و اخترشناس ایرانی، همکار الغ بیگ در رصدخانه سمرقند. سینوس یک درجه را تا 17 رقم اعشاری حساب کرد و عدد پی را تا 16 رقم بدست آورد. در ابداع کسر اعشار پیشگام بود؛ 6) غیاث‌الدین علی حسینی: [قرن 9 هجری] عالم ایرانی، مؤلف دانشنامه‌ی جهان، در زمینه علوم طبیعی [891 هجری]؛ 7) غیاث‌الدین کیخسرو: شاه [634-643 قمری]، که در خردسالی به سلطنت رسید و امور سلطنت به دست معین‌الدین پروانه افتاد. به فرمان تگودار، ایلخان مغول کشته شد؛ 8) غیاث‌الدین کیکاووس: آخرین اتابک لر بزرگ [827 هجری]، که از شاهرخ تیموری شکست خورد؛ 9) غیاث‌الدین محمّد: [قرن 7 و8 هجری] وزیر ایرانی ابوسعید ایلخان مغول، پسر رشیدالدین فضل الله. در جنگ قدرت پس از مرگ ابوسعید به دست هواداران موسی خان مغول کشته شد.
1 2