آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر که با حرف «ا» شروع میشوند
اِقبال
/eqbāl/
(عربی) 1- در باور عامه، آنچه باعث خوشبختی میشود؛ 2- بخت و طالع؛ 3- رویآوردن، رویآوردن دولت؛ 4-سعادت، نیک بختی و بهروزی؛ 5- (در احکام نجوم) بودنِ کواکب در وتدها که آن را دلیل نیک بختی میدانستند در مقابلِ ادبار؛ 6- (اَعلام) 1) عباس اقبال آشتیانی: [1275-1334 شمسی] محقق، ادیب و مورخ ایرانی، استاد دانشگاه و ناشر مجلهی یادگار. از آثار اوست: تاریخ مغول، ترجمهی مأموریت ژنرال گاردان در ایران، یادداشتهای تِرِزل و طبقات سلاطین اسلام؛ 2) محمّد اقبال لاهوری: [1250-1317 شمسی] شاعر و متفکر پاکستانی که آخرین شاعر پارسی گوی شبه قارهی هندوستان است؛ 3) اقبال آذر: [1275-1334 شمسی] موسیقیدان و خوانندهی ایرانی، اهل تبریز.
اَلبرز
/alborz/
(پهلوی) 1- کوه بلند، کوه بزرگ؛ 2- (اَعلام) 1) رشته کوهی در شمال ایران به طول حدود 1000 کیلومتر که از ساحل باختری دریای خزر تا شمال خراسان امتداد دارد و بلندترین قلهاش دماوند است؛ 2) نام پهلوانی افسانهای.
اِلتفات
/eltefāt/
(عربی) توجه، نگرش؛ مهربانی، لطف.
اِلشن
/elšan/
(ترکی) شادی ایل، حاکم، رهبر، حکمران یک منطقه.
اللهیار
/allāh yār/
(عربی ـ فارسی) دوست خدا.
الوند
/alvand/
(در اوستا) 1- تندمند و دارای تندی و تیزی؛ 2- (اَعلام) 1) نام کوهی است در همدان؛ 2) رودی در قصر شیرین.
الیار
/elyār/
(ترکی ـ فارسی) یار و یاور ایل، دوست و رفیق ایل، یار شهر و ولایت، یاور خویشان.
الیاس
/elyās/
(عبری) (= ایلیا) 1- (اَعلام) نام پیغمبری از یهود و بنی اسرائیل در زمان آخاب و ایزابل که نام وی در قرآن کریم به صورتهای الیاس و الیاسین آمده است؛ 2- (در اسلام) وی یکی از چهار نبی جاویدان به شمار رفته است.
اَمان
/amān/
(عربی) 1- بی بیم شدن، بی ترس؛ ایمن؛ 2- حفاظت، عنایت؛ 3- زنهار، پناه؛ 4- ایمنی، آرامش.
اَمجد
/amjad/
(عربی) (اَعلام) بزرگتر، بزرگوارتر، بزرگوار.