آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «ن» شروع میشوند
نَبهان
/nabhān/
(عربی) 1- آگاه، هوشیار؛ 2- (اعلام) 1) ابن عمرو، پدر قبیله ای است قبیله های طی در عرب؛ 2) نام کوهی و جایی در کشور یمن.
نَبی
/nabi/
(عربی) 1- پیغمبر، رسول؛ 2- (به مجاز) حضرت محمّد(ص)؛ 3- (اَعلام) نبی تخلص ملا عبدالنبی فخرالزمانی: [قرن10 هجری] شاعر و نویسندهی ایرانی متخلص به عزتی و نبی، از نوادگان دختری خواجه عبدالله انصاری مدتی در هند سکونت کرد و در آنجا تذکرهی میخانه و نیز ساقینامهای نوشت. از دیگر آثار اوست: بحرالنوادر و دستورالفصحا.
نَبیالله
/nabiyollāh/
(عربی) 1- رسول خدا؛ 2- (در ادیان) عنوانی برای پیغمران؛ 3- (اَعلام) از القاب پیامبر اسلام(ص).
نَبیل
/nabil/
(عربی) 1- هوشیار، زیرک؛ 2- نجیب، بزرگ؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) عالی.
نَبیه
/nabih/
(عربی) 1- شریف، بزرگوار؛ 2- (در قدیم) آگاه، هوشیار.
نِجات
/nejāt/
(عربی) 1- رهایی از خطر، وضع دشوار یا ناخوشایند؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) رستگاری.
نجاح
/najāh/
(عربی) 1- رستگاری؛ 2- کامیابی، پیروزی، موفقیت.
نَجلا
/najlā/
(عربی) (مؤنث انجل)، زن فراخ چشم، زنی که چشمانی وسیع و زیبا داشته باشد.
نجم
/najm/
(عربی) 1- سوره ی پنجاه و سوم از قرآن کریم، دارای شصت و دو آیه؛ 2- (در قدیم) ستاره؛ 3- (در قدیم) قِسط.
نَجمالدین
/najmoddin/
(عربی) 1- ستاره دین؛ 2- آن که در دینداری و آگاهی به اصول و فروع دین چون ستارهای درخشان و نمایان است؛ 3- (اَعلام) 1) نَجمالدین دایه (= نجمالدین رازی)، ابوبکر عبدالله ابن محمّد رازی: [قرن7 هجری] عارف و شاعر ایرانی، که از ری به آسیای صغیر و سپس به بغداد رفت. از اثرهای اوست: مِرصادُالعباد، عشق و عقل و بَحرالحقایق، در تفسیر قرآن؛ 2) نَجمالدین ایوب (= ملک صالح): سلطان ایوبی مصر، شام و فلسطین [637-647 قمری]، که پس از وی لشکر ممالیک او باعث سقوط دولت ایوبیان و بنیانگذار سلسلهی ممالیک بحری شد؛ 3) نَجمالدین کبرا (= احمدابن عمر): [قرن 6 و7 هجری] عارف و صوفی ایرانی، از مردم خوارزم، بنیانگذار طریقت معروف به کُبَرویّه. مرشد و مربی برخی از نامداران (مانند نجم الدین دایه، بهاءالدین ولد و عطار). مؤلف آدابُ المُریدین، سکینة الصالحین و بسیاری اثرهای دیگر، که غالباً چاپ شده است. در حملهی مهاجمان مغول کشته شد.