آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «ن» شروع میشوند
نَغمه
/naqme/
(عربی) 1- (در موسیقی) آهنگ یا ملودی؛ 2- آواز، تصنیف یا صوت موسیقیایی که از آلات موسیقی بر میخیزد؛ 3- (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه شور و آواز بیات تُرک از ملحقات شور، دستگاههای سهگاه، چهارگاه، ماهور، راست پنجگاه و نوا؛ 4- (در موسیقی ایرانی) نت یا صدایی که دارای زیر و بمی مشخص باشد.
نَفیسه
/nafise/
(عربی) (مؤنث نفیس)، 1- گرانبها، قیمتی؛ 2- (در قدیم) ارجمند و گرامی؛ 3- (اَعلام) نفیسه دختر حسن ابن زید از خاندان گرامی امام حسن مجتبی(ع) که بانویی خداپرست، عارف و زاهد بود.
نُقره
/noqre/
(از سغدی) (در شیمی) فلزی گرانبها، نرم، و سفید با جلای فلزی که در ساختن زیور آلات، آینه و... بکار میرود، سیم.
نَقشین
/naqšin/
(عربی ـ فارسی) (در قدیم) دارای نقش، نقشدار.
نَقی
/naqi/
(عربی) 1- (در قدیم) پاکیزه، پاک؛ 2- برگزیده؛ 3- (اَعلام) لقب ابوالحسن علی ابن محمّد امام دهم شیعیان(ع).
نَقیب
/naqib/
(عربی) 1- مهتر قوم، سالار، سرپرست گروه؛ 2- در دورهی صفوی تا قاجار آن که بر نقالان، معرکهگیران، مداحان و مانند آنها ریاست داشته است؛ 3- در دورهی صفوی معاون یا نایب کلانتر؛ 4- (در قدیم) سرپرست و متصدی امور یک گروه خاص اجتماعی یا حکومتی.
نِگار
/negār/
1- (به معنی نگاشتن و نگاریدن)؛ نقش، تصویر؛ 2- (به مجاز) معشوق زیباروی؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) دختر یا زن زیباروی؛ بت و صنم؛ 4- زیور و زینت؛ 5- نقش نگین؛ 6- (در قدیم) رنگین و منقش؛ 7- (اَعلام) نام شهری در شهرستان بردسیر، در استان کرمان.
نِگاره
/negāre/
نقش، شکل، تصویر
نگارین
/negārin/
1- زیبا؛ 2- آرایش شده، مزین، آراسته؛ 3- حنا بسته؛ 4- (به مجاز) دلنشین، دل آویز؛ 5- (به مجاز) معشوق زیباروی.
نِگاه
/negāh/
1- عمل نگریستن، دید، نظر؛ 2- چشم؛ 3- (به صورت شبه جمله) (در گفتگو) نگاه کنید، نگاه کن.