آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر و دختر که با حرف «م» شروع میشوند

... 51 52 53 54 
مَهیار
/mah yār/
1- (= ماهیار)، ( ماهیار؛ 2- (اَعلام) 1) پیرمردی مهمان نواز در روزگار بهرام گور؛ 2) پهلوان ایرانی که نام او دو بار در گرشاسب نامه‌ی اسدی طوسی آمده، اول در جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو، دوم در جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو؛ 3) مهیار دیلمی: [قرن 5 هجری] شاعر عرب زبان ایرانی، از شاگردان شریف‌رضی.
مَهیسا
/mahisā/
(مَهی+ سا (پسوند شباهت)) (= مهسا)، ش مَهسا.
مَهِیلا
/maheilā/
(عربی) 1- حرکت آهسته، روان؛ 2- از واژه های قرآنی (در سوره ی مزمّل).
مُهیمِن
/mohaymen/
(معرب از عبری) 1- آگاه به حاضر و غایب؛ 2- از نام‌ها و صفات خدا.
مهین
/me(a)hin/
1- بزرگترین (از نظر سال)؛ 2- (در قدیم) بزرگتر، بزرگترین (از نظر مقام و رتبه و ارزش). [این نام چنانچه به فتح اول (مَهین) mahin تلفظ شود مرکب از (مَه = ماه + ین (پسوند نسبت)) می‌باشد و منسوب به ماه است].
مهین‌دخت
/m.-doxt/
1- (مِهین + دخت = دختر)، دختر بزرگ و بلند قدر؛ 2-(مَهین+ دخت = دختر)، دختر ماه‌گونه، 3- (به مجاز) زیبارو.
موحد
/movahhed/
(عربی) آن که به یگانگی خداوند ایمان دارد، یکتا پرست.
موحده
/movahhede/
(عربی) (مؤنث موحد)، ( موحد.
موژان
/mužān/
(= موجان) (در قدیم) خمار، پر کرشمه (چشم).
موسی
/musā/
(عبری) 1- به معنی از آب کشیده؛ 2- (اَعلام) 1) موسی ابن عمران(ع) پیغمبر معروف بنی اسرائیل در زمان فرعون و رهبر اسیران یهودی در مصر، که آنان را به سوی فلسطین رهبری کرد، ولی پیش از رسیدن بدانجا در اردن درگذشت؛ 2) موسی ابن جعفر(ع) (= ابوالحسن موسی بن جعفر): [128-183 قمری] ملقب به کاظم هفتمین امام شیعیان. در زندان هارون الرشید مسموم و به شهادت رسید؛ 3) موسی بن شاکر: [زنده در سال 200 قمری] دانشمند ایرانی، از مرد خراسان، که همراه مأمون به بغداد رفت و فرزندانش معروف به بنوموسی، در اختر شناسی، مکانیک و ریاضیات شهرت یافتند؛ 4) موسی ابن میمون: [1135-1204 میلادی] پزشک و اندیشمند یهودی آندلسی، که از سال 1166 در مصر اقامت گزید. مؤلف کتابهایی در پزشکی، منطق و علم کلام، از جمله: دلالة الحایرین و سراجُ المُنیر؛ 5) موسی خورنی: [407-492 میلادی] مورخ ارمنی، مؤلف تاریخ ارمنستان (ترجمه).
... 51 52 53 54