آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر و دختر که با حرف «م» شروع میشوند

... 41 42 43 44 45  ... 
مِها
/mehā/
بزرگ، بزرگتر. [چنانچه این کلمه مَها /mahā/ تلفظ شود منسوب به ماه است؛ (به مجاز) زیبارو].
مهاباد
/mahābād/
(اعلام) 1) رودی در استان آذربایجان غربی به طول 85 کیلومتر، که از ارتفاعات جنوب غربی سرچشمه می گیرد و پس از عبور از مهاباد و مخلوط شدن با رودهای دیگر به دریاچه ی ارومیه می ریزد؛ 2) شهرستانی در جنوب شرقی استان آذربایجان غربی با مرکز مهاباد. [نام پیشین آن ساوجبلاغ بوده است]؛ 3) شهری در شهرستان اردستان در استان اصفهان.
مُهاجر
/mohājer/
(عربی) 1- آن که برای اقامت دائم از وطن خود به جای دیگری سفر می‌کند؛ 2- هر یک از یاران پیامبر اسلام(ص) که به همراه او از مکه به مدینه هجرت کردند.
مَهان
/mahān/
(مَه = ماه + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به ماه؛ 2-(به مجاز) زیبارو؛ [چنانچه این واژه مِهان(mehān) تلفظ شود جمع مِه و به معنی بزرگان می‌باشد].
مَهبان
/mahbān/
(مَه = ماه + بان (پسوند محافظ یا مسئول))، (به مجاز) زیبا و مهتاب رو.
مِهبانو
/meh bānu/
بانوی بانوان، سرور بانوان، بزرگ زنان.
مَهبد
/mah bod/
(= مهبود)، ( مهبود.
مَهتا
/mah tā/
1- همانند ماه، چون ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.
مَهتاب
/mahtāb/
1- نور و روشنایی ماه؛ 2- مهتابی.
مَهتاج
/mah tāj/
(= ماه تاج)، 1- تاج ماه؛ 2- (به مجاز) زیبای زیبایان.
... 41 42 43 44 45  ...