آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «م» شروع میشوند
مُصیب
/mosib/
(عربی) 1- (در قدیم) آن که حقیقت امری را دریافته است؛ 2- درستکار، صواب کار، در مقابلِ مخطی.
مُطهّر
/motahhar/
(عربی) 1- پاک و مقدس؛ 2- (در قدیم) منزه.
مُطهّره
/motahhare/
(عربی) (مؤنث مطهّر) + + مطهّر.
مَظاهر
/mazāher/
(عربی) (جمعِ مَظهَر)، جلوهها، نشانهها.
مُظفر
/mozaffar/
(عربی) 1- پیروز، غالب، موفق؛ 2- (در حالت قیدی) با پیروزی و موفقیت.
مُظفرالدین
/mozaffaroddin/
(عربی) 1- آن که موجب پیروزی دین و آیین است، پیروزمند در دین؛ 2- (اَعلام) 1) مظفرالدین ازبک: از اتابکان آذربایجان [607-622 قمری]، پدر اتابک خاموش. به وسیلهی جلال الدین خوارزمشاه خلع شد؛ 2) مظفرالدین زنگی (= مظفر ابن مودود) از اتابکان فارس [558-571 قمری] و جانشین برادرش سنقر ابن مودود، که پس از او مدعیان را دفع کرد و در شیراز به حکومت پرداخت؛ 3) مظفرالدین شاه: شاه ایران [1278-1313 قمری] پسر ناصرالدین شاه و ولیعهد او [1278-1313 قمری]. در زمان او انقلاب مشروطه روی داد و او فرمان مشروطه را صادر کرد [1324 هجری].
مَظهر
/mazhar/
(عربی) 1- نماد، نشانه؛ 2- محل تجلی، تجلیگاه؛ 3- (در تصوف) شخص دارای ریش انبوه و فراخ و سبلت و چهرهی نافذ.
مَعاد
/maeād/
(عربی) 1- (در ادیان) زنده شدن دوباره ی انسان بعد از مرگ تا در روز قیامت به اعمال او رسیدگی شود؛ 2- (در ادیان) اعتقاد به زندگی دوباره، یکی از سه اصل اعتقادی مسلمان؛ 3- (در ادیان) جهان آخرت؛ 4- (در ادبیات) در بدیع آن است که پایان مصراع دوم به آغاز مصراع سوم باز می گردد؛ 5- (در قدیم) محل بازگشت.
مَعاذ
/maeāz/
(عربی) 1- (در قدیم) پناهگاه؛ 2- (اَعلام) معاذ ابن جبل: [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام(ص)، که برای دعوت مردم به دین اسلام به یمن فرستاده شد. در فتح شام شرکت داشت و در آنجا درگذشت.
مُعتصم
/moetasem/
(عربی) 1- (در قدیم) چنگ در زننده، پناه برنده؛ 2- چنگ زننده در چیزی برای استعانت و نجات، پناه گیرنده؛ 3- (اَعلام) لقب ابو اسحاق محمّد ابن هارونالرشید، هشتمین خلیفهی عباسی [218-227 قمری] که در زمان او سرداران ترک در دربار قدرت یافتند، قیام بابک سرکوب شد. و بابک و افشین را به فرمان او کشتند. او پایتخت خود را به سامرا انتقال داد.