آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «م» شروع میشوند
مرحمت
/marha(e)mat/
(عربی) لطف و مهربانی داشتن، مهربانی، لطف.
مرزبان
/marzbān/
1- آن که از مرز کشور پاسداری میکند، سرحد دار؛ 2-(در قدیم) (به مجاز) آن که حکومت قسمتی از یک کشور با اوست، حاکم ناحیهای از کشور؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) جنگجو و مبارز و پهلوان، نگهبان.
مُرسا
/morsā/
(عربی) استوار گشتن، واقع شدن و ثابت گردیدن.
مِرسده
/mersede/
[مِرس = نام درختی، راش (فاگوس سیلواتیکا) + ده (پسوند مکان)]، 1- جنگل راش، جای روئیدن راش؛ 2-(به مجاز) زیبا، با طراوت و خرم.(؟)
مُرسَل
/morsal/
(عربی) 1- (در ادیان) فرستاده شده (از سوی خدا)، رسول صاحب کتاب؛ 2- (در حدیث) ویژگی روایتی که تمام یا بعضی از راویان آن حذف شده باشد، یا بدون ذکر راویان به امام معصوم نسبت داده شود؛ 3- (در خوشنویسی) یکی از انواع خطوط عربی؛ 4- (در مقولهی صفت) ساده، روان.
مِرصاد
/mersād/
(عربی) (در قدیم) کمینگاه، گذرگاه.
مُرَصع
/morassae/
(عربی) 1- آنچه با جواهر تزئین شده باشد، جواهر نشان؛ 2- (در ادبیات) ویژگی شعری که آرایهی ترصیع در آن بهکار رفته باشد؛ 3- (در خوشنویسی) یکی از انواع خطوط عربی.
مَرضیه
/marziye/
(عربی) مرضی، پسندیده.
مَرمَر
/marmar/
1- (در علوم زمین) نوعی سنگ دگرگون شدهی آهکی که به علت زیبایی در کارهای مجسمه سازی و نماسازی ساختمانها به کار میرود؛ 2- (به مجاز) سفید چهره و زیبا.
مُروا
/morvā/
(در قدیم) فال خوب در مقابلِ مرغوا.