آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های دختر که با حرف «ل» شروع میشوند
لُعبت
/lo‛bat/
(عربی) 1- زن زیبا روی و خوش اندام؛ 2- (در قدیم) هر چیز بسیار جالب و شگفت انگیز؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) بت و صنم؛ 4- (در قدیم)(به مجاز) هر یک از سنگهای گران بها یا هر کدام از احجار کریمه.
لعیا
/la‛yā/
(معرب از عبری لیا = لیئه = خسته) 1- خسته؛ 2- (اَعلام) نام زن حضرت یعقوب (ع). + ن.ک. لیا.
لِقا
/le‛qā/
(عربی) 1- (در قدیم) دیدار، ملاقات، چهره، صورت؛ 2- (در تصوف) پیدا شدن استعدادی در دل سالک تا حق در آن ظاهر شود.
لمیا
/lamyā/
(عربی، لمیاء) (مؤنث المی)، 1- زن گندمگون لب؛ 2- (اَعلام) نام یکی از زنان محدثه در اسلام.
لَمیعه
/lami‛e/
(عربی، لَمیَعة) درخشان و روشن.
لَنا
/lanā/
(عربی) نصیب و بهره.
لیلی
/lili/
(مترادف لالا) لفظی که در جشنها (عروسیها) برای ابراز شادی و انبساط خاطر به صورت مکرر ادا کنند.
لیا
/liyā/
(عبری) 1- (= لیئه)، خسته؛ 2- (اَعلام) دختر بزرگ «لابان» که یعقوبِ پیامبر وی را به همسری قبول کرد.
لَیان
/layān/
1- (در قدیم) درخشان، تابان؛ 2- فروغ آینه و تیغ؛ 3- فروغ و روشنایی که در پی هم بدرخشند. [لَیان با واژهی لیان/liyān / هم نویسه است. لیان: شهر قدیمی ایلامی، که آثاری از آن در تپهای در 11 کیلومتری جنوب بوشهر به دست آمده به زبان ایلامی است.]
لَیانا
/layānā/
(لیان + ا (پسوند نسبت))، منسوب به لیان، ب لَیان.1- ، 2- و 3-