آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های دختر که با حرف «ف» شروع میشوند
فخرجهان
/faxr(e) jahān/
(عربی ـ معرب) موجب نازش و افتخار دنیا.
فخری
/faxri/
(عربی ـ فارسی) (فخر + ی (پسوند نسبت))، منسوب به فخر، فخر. 1- ، 2- و 3-
فخریه
/faxriyye/
(عربی) (فخر + ایّه (پسوند نسبت))، منسوب به فخر، فخر. 1- ، 2- و 3-
فَرانه
/farāne/
پروانه، فرانک، فرانق.
فرانک
/farānak/
(= فرانگ) 1- به معنی پروانه؛ 2- (اَعلام) 1) نام دختر برزین و زن بهرام گور؛ 2) (در شاهنامه) نام مادر فریدون پادشاه کیانی در داستانهای ملی.
فَرح
/farah/
(عربی) شادمانی، سُرور، شاد شدن، شادمان گردیدن.
فرحانگیز
/f.-āngiz/
(عربی ـ فارسی) برانگیزندهی شادی، شادی بخش، مفرح.
فرحدخت
/f.-doxt/
(عربی ـ فارسی) (فرح + دخت = دختر) دختر شاد و خوشحال.
فرحروز
/f.-ruz/
(عربی ـ فارسی) 1- آن که روزگارش به شادمانی و سُرور است؛ 2- (به مجاز) خوشبخت و کامیاب.
فرحنِسا
/f.-nesā/
(عربی) (فرح + نسا)، زنی که موجب شادی و شادمانی باشد، شادی آور، شادمان کننده.