آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر که با حرف «ع» شروع میشوند
عبدالرشید
/abdolraŝid/
(عربی) 1- بندهی خدای هادی؛ 2- (اَعلام) عبدالرشید غزنوی: شاه سلسلهی غزنوی [441-444 قمری] پسر سلطان محمود. او پس از وفات برادر زاده اش مودود (پسر مسعود غزنوی) از زندان نجات یافت و به سلطنت نشست. پس از دو سال و نیم به دست یکی از سردارانش کشته شد.
عبدالرضا
/abdorrezā/
(عربی) 1- بندهی رضا؛ 2- (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ امام رضا(ع)؛ [این نام به لحاظ تولا و دوستی با امام رضا(ع) انتخاب میشود].
عبدالسلام
/abdossalām/
(عربی) 1- بندهی خدای مبرا از نقص و فنا. [سلام از نامهای خداوند]؛ 2- (اَعلام) [1926-1996 میلادی] فیزیکدان پاکستانی، بنیانگذار و رئیس مرکز بین المللی فیزیک نظری در تریست [1964 میلادی]. برندهی بخشی از جایزه نوبل فیزیک سال 1979 ، به خاطر ارائه نظریه ای دربارهی نیروی هسته ای ضعیف و بر همکنش الکترومغناطیسی میان ذره های بنیادی.
عبدالسمیع
/abdolsamie/
(عربی) بندهی خدای شنوا. (سمیع از نام های خداوند).
عبدالصاحب
/abdolsāheb/
(عربی) 1- بندهی صاحب، بنده ی دارنده و مالک؛ 2- (اَعلام) 1) عبدالصاحب دُجیلی (= ابن عمران) [1331-1362 قمری] ادیب و مورخ عراقی، اهل نجف. از آثار او: اَعلام العرب فی العلوم والفنون، شُعراء العُصُور، شُعراالعراق، الشُّعُربیَّة و شُعرائها، که همه چاپ شده است؛ 2) عبدالصاحب نجفی [1300-1353 قمری] فقیه امامی، اهل نجف، از آثار او: الجوهرة فی شرح التَّبصرة، شرح المَبسوط، کَنزالفرائد، نهایة الدّرایة، در اصول.
عبدالصمد
/abdolsamad/
(عربی) 1- بندهی خدای بی نیاز؛ 2- (اَعلام) 1) عبدالصمد بن ابراهیم، ابواحمد فارسی حُصری [762-765 میلادی] محدث . مُقری، معروف به قاریُ الحدیث اهل تبریز. وی در مکه دانش آموخت و در بغداد سکونت گزید و در همین شهر درگذشت. آثار او: اسباب العجائب، مختصر حِرز الاَمانی، ازشاطبی، الاکسیر فی التَّفسیر، اربعون حدیثاً، مختصر تفسیر الرّسعَنی؛ 2) عبدالصمد شیرازی [92-1000] ملقب به شیرین قلم، نقاش ایرانی و از پدید آورندگان مکتب هندو ایرانی،پس از یادگیری نقاشی در شیراز به جمع هنرمندان تبریز ملحق شد و رابطه ی نزدیکی با میر سیدعلی برقرار کرد و به درخواست همایون شاه با جمعی از هنرمندان به هند مهاجرت کرد. در آنجا با همکاری میر سیدعلی و هنرمندان هندی کارگاه هنری همایون شاه را در دهلی دایر کرد و شاگردانی را تربیت کرد. در تصویرگری کتاب بزرگ حمزه نامه که شامل 1400 تصویر روی پارچه است شرکت داشت، از آثار اوست: مرد عمامه به سر سوار بر اسب، مجنون در میان وحوش، و دستگیری ابوالمعالی؛ 3) عبدالصمد بن عبدالله علوی، شمس الدین [زنده 976 قمری] متکلم از آثار او: الجوهرةالخالصة عن الشّوائب فِی العقائدُ المتقدّمة علی جمیع المذاهب؛ 4) عبدالصمد بن فقیه [زنده 1175] ادیب و صوفی مؤلف کتاب اَنیس المُتَّقین در تصوف؛ 5) عبدالصمد قُرطُبی [433-495 قمری] محدث و فقیه و قاضی مالک اندلسی از آثار او: مختصر فی الشروط والاحکام؛ 6) عبدالصمد مصری [1028 قمری] محدث، مؤلف الجواهرالسَّنِیَّة فی النسیة و الکرامات الاحمدیّة؛ 7) عبدالصمد همدانی [1216 میلادی] فقیه امامی، عابد و زاهد. مجاور کربلای معلّی و مقتول در همان شهر در سال 1216 از آثار او: تجرالمعارف، به فارسی در لغت.
عبدالعزیز
/abdolaziz/
(عربی) 1- بندهی خدای گرامی؛ [عزیز از صفات و نامهای خداوند تعالی؛ 2- (اَعلام) 1) سلطان عثمانی: [1277-1282 قمری]، که در زمان او شورش و استقلال خواهی در بسیاری از سرزمینهای تابع گسترش یافت. سرانجام صدر اعظم مدحت پاشا، او را وادار به استعفا کرد؛ 2) عبدالعزیز: سلطان مراکش [1311-1325 قمری] که بر اثر شورش مردم ناچار به استعفا شد؛ 3) عبدالعزیز ابن محمّد (= ابن مسعود): بنیانگذار دولت عربستان سعودی [1340 هجری] و نخستین شاه آن [1352-1373 قمری]؛ 4) عبدالعزیز ابن منصور مشهور و متخلّص به عسجدی: [زنده در 432 هجری]، شاعر ایرانی دربار سلطان محمود غزنوی و فرزندانش.
عبدالعظیم
/abdolazim/
(عربی) 1- بندهی خدای بزرگ؛ 2- (اَعلام) عبدالله ابن علی ابن حسین ابن زید ابن حسن ابن علی ابن ابیطالب از بزرگان آل علی معاصر امام محمّد تقی(ع) [قرن 2 هجری] معروف به حضرت عبدالعظیم یا شاه عبدالعظیم.
عبدالعلی
/abdolali/
(عربی) 1- بندهی علی؛ 2- (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ امام علی(ع). [این نام به لحاظ تولا و دوستی با امام علی(ع) انتخاب میشود].
عبدالعلیم
/abdolalim/
(عربی) بندهی خدای دانا و آگاه.