آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «ع» شروع میشوند
علاءالدین
/alā’oddin/
(عربی) 1- موجب بلندی آیین و کیش؛ 2- (اَعلام) 1) قهرمان یکی از افسانههای هزار و یک شب، پسر فقیری که به چراغ جادو دست مییابد و به کمک غول چراغ به آرزوهایش میرسد؛ 2) علاءالدین بهمن شاه: لقب حسن گانگو، شاه هند [748-759 قمری] و بنیانگذار سلسلهی بهمنی دکن در هند که پایتختش گلبرگه بود؛ 3) علاءالدین تبریزی [قرن11 هجری] خوشنویس تبریزی، معروف به علابیگ؛ 4) علاءالدین تکش: شاه [568-596 قمری] سلسلهی خوارزمشاه در خوارزم و خراسان. آخرین شاه سلجوقی عراق را کشت و اصفهان را نیز تصرف کرد؛ 5) علاءالدین جهانسوز: مشهور به علاءالدین حسین غوری، شاه [544-556 قمری] سلسلهی آل شَنسَب در شمال افغانستان، که غزنین را گرفت و آتش زد [545 هجری]. در جنگ با سنجر اسیر شد و مدتی زندانی او بود؛ 6) علاءالدین خلجی: شاه دهلی [695-715 قمری]، که پس از کشتن عمویش فیروزشاه بر تخت نشست. از پیشروی مغول در هند جلوگیری کرد و در دکن و راجستان پیروزیهایی به دست آورد؛ 7) علاءالدین علی ابن مخلص: [670-732 قمری] متخلص به عاشق پاشا، شاعر ترک، سرایندهی یکی از منظومههای ترکی موجود به نام غریب نامه یا معرف نامه، در تصوف؛ 8) علاءالدین محمّد خوارزمشاه: شاه سلسلهی خوارزمشاهیان [596-617 قمری] پسر علاءالدین تکش، که در زمان او چنگیز خان به ایران لشکر کشید و او به جزیرهی آبسکون گریخت.
علوان
/alvān/
(عربی) 1- بزرگان؛ 2- (اعلام) 1) نام پدر ضحاک که عجم ها به آن مرداس می گفتند. وی از پادشاهان عرب و برادر شداد ابن عماد بود؛ 2) علوان ابن حسین، دارای کنیه ی ابوالیسیر از محدثین؛ 3) علوان قیصر ابن یوسف جبران (کشیش) [متولد 1287 قمری] صاحب کتاب های تاریخ کتاب مقدس، خلاصة الصرف والنحو، فوائد المجانی لصفی الخطابة والمعانی، المثال لصحیح لکاهن المسیح، مرجز بحث المطلب؛ 4) علوان یوسف لعازاری (کشیش). وی تا پیش از سال 1328 قمری زنده بود. از جمله آثار اوست: ارج الوطنیة فی حیاة الطوباویة جان دارک الباسلة الفرنسیة، که در سال 1910 میلادی در بیروت چاپ شده است. مرقاة المترجم الصفوف العالیة فی الغتین الفرنسیة والعربیة.
علویه
/alaviy(y)e/
(عربی) 1- (مؤنث علوی)، منسوب به علی؛ 2- آنچه که مرتفع باشد؛ 3- آنچه که شریف باشد؛ 4- کسی که از اولاد علی ابن ابی طالب(ع) باشد.
علی
/ali/
علی: از نام های خداوند متعال است « وهو العلی العظیم» به معنای بلند قدر و شریف است و نیز به معنای شدید، محکم و ارجمند بکار رفته است .
علی: نام اولین امام شیعیان است و کنیه او ابوالحسن و ابوتراب و ملقب به مرتضی ، حیدر کرار و
امیرالمومنین می باشد . مولا علی (ع) پسر عمو و داماد پیامبر اکرم (ص) در دوران حکومت 5 ساله خود الگوی کاملی از حکومت و مدیریت اسلامی را از خود به یادگار نهاد که در نهج البلاغه اثر گرانبهای آن بزرگواری جمع آوری شده است .
هر کس نام او « علی» باشد و حرمت این نام را حفظ کند از رفعت طبع و مروت و عدالتخواهی وعشق به حقیقت آفرینش بهره مند خواهد شد خداوند متعال به حرمت این نام عنایت ویژه ای به او و خاندانش خواهد کرد ، همچنین خانواده ای که با نام علی بر روی فرزندان خود به یاد مظلومیت و تنهائی مولا علی (ع) باشند و قلب خود را به کانون ولایت او نزدیک کنند ، خدای متعال نور معرفت خود را در قلب آنان شعله ور می سازد و مولای متقیان علی ( ع) را ضامن عبور آنان از پل صراط خواهد کرد.
کسانیکه نامشان « علی » است اگر اهل طهارت و دائم الوضو باشند « علی » بعنوان یکی از اسماء الهی مربی نفوس آنان خواهد شد و سبو های جانشان را از علم لدن پرخواهد کرد و هوشمندی و فراگیری علوم در آنان زبان زد خاص و عام خواهد شد و از سلامت روان و صلابت نفس قابل ملاحظه ای بهره مند خواهند شد بویژه در فردای قیامت که همه دل ها لرزان و همه چشم ها گریان است ، عَلَم شفاعت مولا بر سر آنان برافراشته خواهد شد.
یارب به علی دل مرا شیــدا کن فـارغ ز تــمام لـذت دنـیا کن
یک قطره زعلم او به جانم افشان این سینه کوچک مرا دریا کن
علی ابراهیم
/a.-ebrāhim/
(عربی ـ عبری) 1- از نامهای مرکب، علی و ابراهیم؛ 2- (اعلام) علی ابراهیم [1126-1208 قمری] امین الدوله عزیزالملک خان بهادر نصیر جنگ علی ابراهیم خان، محقق هندی، نخست در شیخ پوره، سپس بعد از سفری به ایران در عظیم آباد سکونت داشت. از آثار اوست: تذکره ی صحف ابراهیم، خلاصة الکلام و گلزار ابراهیم.
علی احسان
/a.-ehsān/
(عربی) از نامهای مرکب، علی و احسان.
علی جواد
/a.-javād/
(عربی) از نامهای مرکب، ، علی و جواد.
علی حسین
/a.-hoseyn/
(عربی) از نامهای مرکب، ، علی و حسین.
علی سان
/a.-sān/
(عربی ـ فارسی) (علی + سان (پسوند شباهت))، مانند علی، علی وار.
علی عطا
/a.-atā/
(عربی) از نامهای مرکب، ، علی و عطا.