آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر که با حرف «ط» شروع میشوند

1 2 
طارِق
/tāreq/
(عربی) 1- سوره‌ی هشتاد و ششم از قرآن کریم دارای هفده آیه؛ 2- (در قدیم) هنگام شب آینده؛ 3- (به مجاز) به معنی وارد، عارض.
طالب
/tāleb/
(عربی) 1- خواستار، خواهان؛ 2- (در تصوف) سالک؛ 3- (اَعلام) سید محمّد طالب آملی [حدود 996- 1030 قمری] شاعر ایرانی، ملک الشعرای دربار جهانگیر، شاه هند، از پیشگامان سبک هندی در شعر.
طاها
/tāhā/
(عربی) (= طه)، ( طه. [طاها نگارش فارسیانه طه می‌باشد].
طاهر
/tāher/
(عربی) 1- پاک، پاکیزه؛ 2- بی‌گناه، معصوم؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) بی آلایش و بی غش؛ 4- (اَعلام) 1) طاهر ابن عبدالله: چهارمین امیر [230-248 قمری] سلسله‌ی طاهریان، معروف به طاهر ثانی؛ 2) طاهر ذوالیمینین: [159-207 قمری] سردار ایرانی و بنیانگذار سلسله‌ی طاهریان. او از سوی مأمون مأمور جنگ با امین شد و او را کشت [198 هجری] در سال 205 هجری حکومت خراسان یافت و سال بعد نام مأمون را از خطبه حذف کرد؛ 3) طاهر صفاری: سومین امیر [287-296 قمری] سلسله‌ی صفاری، که در جنگ با هواداران خلیفه شکست خورد، همراه برادرش اسیر و به بغداد فرستاده شد. ‌
طَلحه
/talhe/
(عربی) 1- (در گیاهی) درختی خاردار که شترها از آن می‌چرند؛ درخت موز؛ 2- (اَعلام) 1) [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام(ص) و از نخستین مسلمانان که بعدها در مخالفت با حضرت علی(ع) با زُبَیر همدست شد و هر دو در جنگ جمل کشته شدند؛ 2) دومین امیر [207-212 قمری] سلسله‌ی طارهیان، برادر عبدالله ابن طاهر و علی ابن طاهر.
طه
/tāhā/
(عربی) (= طاها) (اَعلام) 1) بیستمین سوره از قرآن کریم دارای صد و سی و پنج آیه؛ 2) طه به لغتِ طی «یا محمّد» می‌باشد یعنی ای محمّد، و به قولی نام پیامبر اسلام(ص) می‌باشد. + ن.ک. طاها.
طه ‌حسین
/t.-hoseyn/
(عربی) 1- از نام‌های مرکب،ا طه(طاها) و حسین؛ 2- (اَعلام) [1973-1889 میلادی] ادیب، نویسنده و دولتمرد مصری که در شش سالگی نابینا شد و با وجود آن به تحصیل در دانشگاههای مصر و فرانسه موفق شد و درجه دکتری دریافت کرد، و از آن پس در دانشگاههای مصر به تدریس پرداخت. از نوشته های اوست: پیشگامان اندیشه، ادبیات جاهلی، روزها، گفت و شنود در زندان ابوالعلای مصری، علی و فرزندانش، انقلاب بزرگ، خوابهای شهرزاد وعده‌ی راست.
طهماسب
/tahmāsb/
(= تهماسب)، 1- دارنده‌ی اسب قوی؛ 2- (اَعلام) 1) (طهماسب) نام دو تن از پادشاهان صفوی. طهماسب اول: دومین شاه صفوی [930-984 قمری] پسر و جانشین شاه اسماعیل، که در دوران سلطنتش ایران در جنگهای متعددی با ازبکان عثمانی و گرجستان درگیر شد. طهماسب دوم: دهمین شاه صفوی [1135-1144 قمری] پسر و جانشین سلطان حسین صفوی، که سرانجام توسط تهماسب قلی خان (نادرشاه افشار) معزول و کشته شد؛ 2) (در شاهنامه) پدر «زو» پادشاه ایران و جانشین نوذر شهریار، از سلسله‌ی پیشدادی.
طهمورث
/tahmures/
(= تهمورث)، ( تهمورث.
طوفان
/tufān/
(معرب از یونانی) (= توفان) 1- جریان هوای بسیار شدید و معمولاً همراه با بارش باران، برف، تگرگ یا رعد و برق؛ 2- (به مجاز) غوغا، هیاهو؛ 3- (درقدیم) آب بسیار چنان که همه جا را فرا بگیرد، سیل. + ن.ک. توفان.
1 2