آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر و دختر که با حرف «ط» شروع میشوند

1 2 3 
طَلحه
/talhe/
(عربی) 1- (در گیاهی) درختی خاردار که شترها از آن می‌چرند؛ درخت موز؛ 2- (اَعلام) 1) [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام(ص) و از نخستین مسلمانان که بعدها در مخالفت با حضرت علی(ع) با زُبَیر همدست شد و هر دو در جنگ جمل کشته شدند؛ 2) دومین امیر [207-212 قمری] سلسله‌ی طارهیان، برادر عبدالله ابن طاهر و علی ابن طاهر.
طَلعت
/taleat/
(عربی) (در قدیم) چهره، روی.
طُلوع
/tolue/
(عربی) 1- دمیدن و برآمدنِ خورشید و مانند آن؛ 2- (به مجاز) ابتدای روز؛ 3- (به مجاز) آغاز پیدایش چیزی؛ 4-(در نجوم) پیدایی و آشکار شدن ستاره هنگامی که تحت‌الشعاع خورشید نباشد، مقابلِ غروب.
طَلیعه
/taliee/
(عربی) (به مجاز)، طلایه. ( طلایه.
طَناز
/tannāz/
(عربی) 1- ویژگی زن یا دختری که ظاهری زیبا و حرکات و رفتاری دلنشین و همراه با ناز و عشوه دارد؛ 2-(به مجاز) بسیار زیبا، دلنشین و فریبنده؛ 3- (در قدیم) آن که به کنایه و از روی طنز و ریشخند سخن می‌گوید، طنز گو و ایرادگیر.
طنین
/tanin/
(عربی) 1- انعکاس صوت، پژواک؛ 2- حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ باشد؛ 3- خوش آهنگی.
طه
/tāhā/
(عربی) (= طاها) (اَعلام) 1) بیستمین سوره از قرآن کریم دارای صد و سی و پنج آیه؛ 2) طه به لغتِ طی «یا محمّد» می‌باشد یعنی ای محمّد، و به قولی نام پیامبر اسلام(ص) می‌باشد. + ن.ک. طاها.
طه ‌حسین
/t.-hoseyn/
(عربی) 1- از نام‌های مرکب،ا طه(طاها) و حسین؛ 2- (اَعلام) [1973-1889 میلادی] ادیب، نویسنده و دولتمرد مصری که در شش سالگی نابینا شد و با وجود آن به تحصیل در دانشگاههای مصر و فرانسه موفق شد و درجه دکتری دریافت کرد، و از آن پس در دانشگاههای مصر به تدریس پرداخت. از نوشته های اوست: پیشگامان اندیشه، ادبیات جاهلی، روزها، گفت و شنود در زندان ابوالعلای مصری، علی و فرزندانش، انقلاب بزرگ، خوابهای شهرزاد وعده‌ی راست.
طهماسب
/tahmāsb/
(= تهماسب)، 1- دارنده‌ی اسب قوی؛ 2- (اَعلام) 1) (طهماسب) نام دو تن از پادشاهان صفوی. طهماسب اول: دومین شاه صفوی [930-984 قمری] پسر و جانشین شاه اسماعیل، که در دوران سلطنتش ایران در جنگهای متعددی با ازبکان عثمانی و گرجستان درگیر شد. طهماسب دوم: دهمین شاه صفوی [1135-1144 قمری] پسر و جانشین سلطان حسین صفوی، که سرانجام توسط تهماسب قلی خان (نادرشاه افشار) معزول و کشته شد؛ 2) (در شاهنامه) پدر «زو» پادشاه ایران و جانشین نوذر شهریار، از سلسله‌ی پیشدادی.
طهمورث
/tahmures/
(= تهمورث)، ( تهمورث.
1 2 3