آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «ش» شروع میشوند
شَراره
/šarāre/
(عربی) 1- شرار، پارهای از آتش که به هوای پرد، جرقه، اخگر؛ 2- (به مجاز) درخشش، روشنی.
شرافت
/še(a)rāfat/
(عربی) 1- حالتی در شخص که او را از ارتکاب رذایل باز میدارد؛ 2- بزرگ منشی، بزرگواری.
شَرف
/šaraf/
(عربی) 1- حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزشهای اخلاقی بوجود میآید، بزرگواری، افتخاری که از امری نصیب شخص میشود؛ 2- برتری؛ 3- (در احکام نجوم) محل یک سیاره در منطقهالبروج که سیاره در آن محل تأثیری قوی دارد.
شَرفالدین
/šarafoddin/
(عربی) 1- حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزشهای اخلاقی بوجود میآید، بزرگواری، افتخاری که از امری نصیب شخص میشود؛ 2- برتری؛ 3- (در احکام نجوم) محل یک سیاره در منطقهالبروج که سیاره در آن محل تأثیری قوی دارد.
شَرفنسا
/š.-nesā/
(عربی) موجب آبرو، حرمت و اعتبار زنان.
شَرمین
/šarmin/
(در قدیم) شرمگین، با حُجب و حیا، خجالت زده.
شَرمینه
/šarmine/
(شرم + اینه (پسوند نسبت))، منسوب به شرمین، + شرمین.
شروان
/šarvān/
1- (در فارسی) درخت سرو؛ 2- (اَعلام) [= شیروان] ناحیه و ولایت قدیم، کنار دریای خزر، جنوب شرقی کوههای قفقاز، که امروز بخشی از جمهوری آذربایجان است.
شروین
/šarvin/
(اَعلام) 1) نام قلعهی شروان؛ 2) نام انوشیروان دادگر؛ 3) نام دو تن از پادشاهان سلسلهی طبرستان؛ 4) نام باستانی ناحیهی سوادکوه در مازندران.
شریعت
/šarieat/
(عربی) 1- شرع؛ 2- (در قدیم) طریقه، روش؛ 3- (در اصطلاح) اقوال واعمال و احکامی است که حق تعالی به زبان پیامبر اسلام(ص) بر بندگان مقرر فرموده است و موجب انتظام امور معاش و معاد است.