آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های دختر که با حرف «س» شروع میشوند

... 6 7 8 9 10  ... 
سَلامت
/salāmat/
(عربی) 1- سالم، تندرستی، صحت؛ 2- (در حالت قیدی) بطور سالم، در حال صحت؛ 3- (در قدیم) امنیت و آرامش، رستگاری.
سَلامه
/salāme/
(عربی) (اَعلام) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد ابن شهریار یا هرمزان و همسر امام حسین(ع).
سُلدا
/soldā/
(ترکی) حامی، یاور.
سِلما
/selmā/
1- نام درختی؛ 2- (در عربی) (مؤنث سِلم) صلح، آشتی، زنِ صلح طلب.
سَلمی
/salmi/
(عربی) (در گیاهی) نام گیاهی است؛ (اَعلام) زنی معشوقه در عرب و (به مجاز) هر معشوق را گویند.
سِلوا
/selvā/
(عربی) 1- (در گیاهی) گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده نعنا، مریم گلی؛ 2- هر چیز که تسلّی دهد؛ 3- انگبین، عسل.
سَلوی
/salvi/
(معرب از لاتین) (در گیاهی) 1- گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده ی نعناع با برگ های کرک دار و گل هایی به رنگ آبیِ مایل به بنفش و به ندرت سفید شهد دار. برگ ها و سرشاخه های آن معطر و دارویی است؛ 2- مریم گلی. + ن.ک سِلوا.
سَلیله
/salile/
(عربی) (در قدیم) دختر، دخت، فرزندِ دختر.
سَلیمه
/salime/
(عربی) (مؤنث سلیم)، ( سلیم. 1- ، 2- و 3-
سَلین
/salin/
(ترکی) 1- سیل مانند؛ 2- (اَعلام) نام رودخانه‌ای در آذربایجان که از منطقه قره داغ سرچشمه می‌گیرد.
... 6 7 8 9 10  ...