آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر که با حرف «ز» شروع میشوند
زَریر
/zarir/
1- تیز خاطر؛ 2- سبک روح؛ 3- نام گیاهی (اسپرک)؛ 4- (در اوستا) به معنی زرینبر و زرین جوشن؛ 5- (اَعلام) پهلوان ایرانی، برادر گشتاسب و سپهسالار ایران و پیروِ زردشت، وی در جنگهای دینی ایرانیان با تورانیان [جنگ با سپاه ارجاسپ تورانی] به دست بیدرفش (ویدرفش) جادو کشته شد.
زعیم
/zaeim/
(عربی) رئیس، پیشوا، رهبر.
زمان
/zamān/
1- جریانی پیوسته، غیر قابل انقطاع، رونده ، و بی آغاز و بی انجام که در طی آن، حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ میدهد؛ 2- روزگار، زمانه فلک؛ 3-وقت، هنگام، گه، گاه؛ 4- (به مجاز) آسمان.
زُهَیْر
/zohayr/
(عربی) 1- شکوفه دار و درخت پر شکوفه؛ 2- (اَعلام) 1) نام یکی از شهدای کربلا؛ 2) زهیر ابن ابی اسما [حدود 627 میلادی] شاعر عرب، که یکی از معلقات به او منسوب است و او را یکی از سه شاعر بزرگ عرب جاهلی شمردهاند.
زکریا
/zakariyā/
(اَعلام) 1) زکریای نبی: [قرن 6 هجری] از پیامبران بنی اسرائیل و مؤلف احتمالی کتاب زکریای نبی از کتابهای عهد عقیق، که نام او در قرآن آمده است. 2) (به روایت انجیل) پدر یحیای تعمید دهنده، کاهن معبد بیتالمقدس، که خود و همسرش تا سالخوردگی فرزندی نداشتند، تا آنکه جبرئیل به او مژده داد که صاحب پسری خواهد شد و همسرش یحیی را زایید؛ 3) زکریای قزوینی: [حدود 600-628 قمری] دانشمند ایرانی، مؤلف کتابهای عجایب المخلوقات، در جهان شناسی و آثار البلاد، در جغرافیا.
زِید
/zeyd/
1- رشد، فزونی؛ 2- (اَعلام) زید ابن علی: [قرن 2 هجری] فرزند امام زینالعابدین(ع) و برادر امام محمّد باقر(ع) که برضدّ امویان قیام کرد و رهبری مردم کوفه را پذیرفت. در جنگ با دشمن کشته شد. فرقه زیدیه به او منسوب است.
زیرک
/zirak/
باهوش، هوشیار.
زینالدین
/zaynoddin/
(عربی) موجب آرایش دین؛ زینت دین.