آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر که با حرف «ر» شروع میشوند

1 2 3 4 5  ... 
رَسام
/rassām/
(عربی) (در قدیم) رسم کننده، طراح، نقاش.
رستگار
/rast(e)gār/
1- رها، خلاص؛ 2- نجات یافته.
رُستم
/rostam/
1- کشیده بالا، بزرگ تن، قوی اندام؛ 2- (در فارسی باستان، گاتها و دیگر بخش‌های اوستا) دلیر و پهلوان؛ 3-(در قدیم) (به مجاز) مرد شجاع و نیرومند؛ 4- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پهلوان داستانی ایران، فرزند زال و رودابه که 600 سال زندگی کرد. در هنگام زاده شدن چنان درشت بود که به اندرز سیمرغ پهلوی مادرش را شکافتند و او را بیرون آوردند. او با دشمنان ایران، دیوان و جادوان جنگهای بسیار کرد و همیشه پیروز بود. سرانجام بر اثر توطئه‌ی نابرادری‌اش کشته شد؛ 2) نام چند تن از فرمانروایان باوندی که هویت و دوران فرمانروائیشان به طور دقیق معلوم نیست؛ 3) نام سه تن از اتابکان لُر کوچک. رستم اول: اتابک [873 قمری به بعد]؛ رستم دوم: اتابک [873 قمری به بعد]؛ رستم سوم: اتابک [949 قمری به بعد]. دوران فرمانروایی هیچکدام مشخص نیست.
رَسول
/rasul/
(عربی) 1- پیغمبر [خدا]؛ 2- (در قدیم) آن‌که از طرف کسی برای بردن پیغام فرستاده می شود، پیک، قاصد؛ 3- (اَعلام) رسول الله پیامبر اسلام(ص).
رَشاد
/rašād/
(عربی) به راه راست بودن، هدایت یافتن، رستگاری.
رَشید
/rašid/
(عربی) 1- دارای قامت بلند و متناسب، بلند و متناسب؛ 2- شجاع، دلیر؛ 3- از نام‌ها و صفات خداوند؛ 4- (اَعلام) رشید وطواط (= رشیدالدین محمّد)، ) رشیدالدین. 2)
رضا
/rezā/
رضا:در لغت به معنای راضی شدن ، رضایت و رضوان آمده است همچنین لقب امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) است در اصطلاح عرفا ، رضا از مقامات عرفانی است که بعد از مقام توکل قرار دارد و آن مقام کسی است که راضی به خواسته حق تعالی است امام رضا (ع) در عصر مأمون عباسی بعنوان انتقال خلافت به او به شهر مرو در ایران دعوت شد که درایت و برخورد حکیمانه او با نقشه های پنهانی مأمون و ملازمانش همه حقایق پشت پرده را بر ملا ساخت و ماهیت منافقانه حکومت مأمون را برای افکار عمومی روشن نمود و سرانجام به زهر نفاق مأمون عباسی شهید و در مشهد خراسان بخاک سپرده شد. از گنبد و بارگاه با عظمت او آفتاب معرفت و هدایت در ملک و ملکوت تجلی کرد و ایران اسلامی به برکت تربت پاک او مقامی عرشی و آسمانی پیدا نمود و به شکرانه این نعمت هر صبح و شام درود و سلام خود را بر آن ضیاء ربانی نثار می کند« السلام علیک یا نورالله فی ارضه » . هر کس نام او « رضا» باشد و در سلوکی باطنی خود را بیاراید و دلش را تسلیم آستان ولایت آن بزرگوار نماید خلعت رضا و خشنودی حق تعالی را بر تن خواهد پوشید و بوی رضوان ولایت و بهشت وصال رضوی را مدام استشمام خواهد کرد و از شفاعت آن بزرگوار در روز قیامت بهره مند خواهد شد و همچنین روح رضایت و قناعت و بی توقع بودن از دیگران در او تقویت خواهد شد تا جائیکه به هر کس خدمتی میکند انتظار قدردانی و یا جبران را ندارد. هر کسی در رهش جدا گردد از غـم این جهان رهـا گردد در پــل صــراط خوف انگیز ضــامن رفتنش رضـا گردد
رضاعلی
/r.-ali/
(عربی) از نام‌های مرکب، رضا و علی.
رضی
/raziy/
(عربی) 1- خشنود، راضی؛ 2- (اَعلام) 1) نام شهری در شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل؛ 2) تخلص رضی‌الدین آرتیمانی، ا رضی الدین. 3)
رعد
/raed/
(عربی) 1- (در فیزیک) صدای حاصل از تخلیه‌ی الکتریکی بین دو قطعه ابر و پژواک‌های متوالی آن، تندر؛ 2- سوره‌ی سیزدهم از قرآن کریم دارای چهل و سه آیه.
1 2 3 4 5  ...