آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر که با حرف «ر» شروع میشوند

1 2 3 4 5  ... 
راشد
/rāšed/
(عربی) 1- آن که در راه راست است؛ 2- (به مجاز) دیندار، متدین؛ 3- (اَعلام) لقب ابو جعفر منصور، خلیفه‌ی عباسی [529-530 قمری] که بر اثر لشکر کشی غیاث‌الدین مسعود سلجوقی از بغداد گریخت و در راه اصفهان به دست فدائیان اسماعیلی کشته شد.
راغب
/rāqeb/
(عربی) 1- دارای میل و رغبت به چیزی یا کسی، مایل، خواهان؛ 2- (اَعلام) حسن به ابن محمّد، راغب اصفهانی: [قرن4 و5 هجری] فقیه و ادیب ایرانی، مؤلف تفسیر قرآن، مفردات الفاظ القرآن، اَلذَریعه اِلی مکارِمُ الشریعه که به نام اَلنَّوادِر به فارسی ترجمه شده است.
رافع
/rāfe‛/
(عربی) 1- (در قدیم) رفع کننده، از میان برنده و نابود کننده؛ 2- برپا دارنده، بلند کننده؛ 3- آورنده، رساننده؛ 4- از نام ها و صفات خداوند؛ 5- (اعلام) رافع بن هرثمه [قرن سوم قمری]، سردار عرب در خراسان؛ ابتدا در دربار طاهریان بود. پس از قدرت یافتن یعقوب لیث و گرفتن نیشابور به او پیوست. هنگامیکه خلیفه خراسان را به محمدبن طاهر داد رافع نایب او شد و توانست طبرستان را بگیرد امّا پس از آنکه خلیفه با عمرولیث آشتی کرد و خراسان را دوباره به او داد رافع به ری رفت و با جمع آوری لشکری به جنگ با عمرولیث شتافت. در این جنگ شکست خورد و کشته شد.
رامان
/rāmān/
1- (رام + ان (پسوند نسبت))، منسوب به رام، ( رام 1- ،2- و3- ؛ 2- (اَعلام) نام ناحیه‌ای است در شهرستان اهواز.
رامبد
/rāmbod/
(رام + بد /-bod/ (پسوند نگهبان و مسئول))، 1- رئیس رامشگران؛ 2- آرامش دهنده.
رامتین
/rāmtin/
(= رامسین، رامین) 1- نوازنده؛ 2- سازنده؛ 3- (اَعلام) نام شخصی که واضع چنگ بوده. + ن رامین و رامسین.
رامسین
/rāmsin/
گونه‌ی کهنه رامتین به معنی سازنده و نوازنده است. + ن.ک.رامتین.
رامی
/rāmi/
(رام + ی (پسوند نسبت))، منسوب به رام، ( رام. 1- ، 2- و 3-
رامیار
/rāmyār/
(= رمیار)، رمه یار، چوپان.
رامین
/rāmin/
(= رام، رامتین)، (اََعلام) نام عاشق ویسه، [این کلمه در بعضی منابع مرکب از «رام»به معنی طرب و «ین»است به معنی طربناک است]. + . رامتین.
1 2 3 4 5  ...