آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر که با حرف «د» شروع میشوند

1 2 3 
دانوش
/dānuš/
(اَعلام) (= ودانوش) نام شخصی در داستان وامق و عذرا.
دانیار
/dānyār/
[(دان (بن مضارع)= دانستن) (به مجاز) آگاهی و دانش + یار (پسوند دارندگی)] 1- دارنده ی دانش و آگاهی؛ 2- (به مجاز) آگاه و دانشیار.
دانیال
/dāniyāl/
(عبری) 1- قضاوت خدا، یا خدا حاکم من است؛ 2-(اَعلام) یکی از چهار پیغمبر بزرگ بنی‌اسرائیل [زنده در 547 پیش از میلاد] که در روایات اسلامی مخترع «رمل» به شمار می‌رود. در سال 605 پیش از میلاد به اسارت به بابل برده شد در آنجا به خاطر پیشگویی‌هایی که کرد شهرت و قدرت یافت.
داور
/dāvar/
1- حَکَم؛ 2- (در حقوق) قاضی؛ 3- (به مجاز) خداوند، پادشاه، حاکم.
داوود
/dāvud/
(عبری) 1- محبوب؛ 2- (اَعلام) شاه عبرانیان [حدود 1012پیش از میلاد ـ حدود 972 پیش از میلاد] که شاعر و پیغمبر بود و در جوانی به شبانی پرداخت. به خاطر آواز خوش و نواختن بربط مورد توجه شائول قرار گرفت. پس از کشته شدن او به سلطنت رسید و پایتخت را به اورشلیم برد. کتاب مزامیر که مشحون از الهامات غنایی است از او به جا مانده است.
داوودرضا
/d.-rezā/
(عبری ـ عربی) از نام های مرکب، ← داوود و رضا.
دَستان
/dastān/
1- (در قدیم) آهنگ و لحن، داستان، قصه، افسانه؛ 2- (اَعلام) لقب زال پدر رستم.
دلاور
/del āvar/
1- (به مجاز) شجاع و جنگجو؛ 2- (در قدیم) گستاخ.
دلیر
/dalir/
1- (به مجاز) شجاع، دارای جرأت و جسارت؛ 2- (در قدیم) گستاخ، بی پروا.
دهقان
/dehqān/
(معرب از فارسی دهگان) 1- کشاورز، مالکِ ده؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) ایرانی؛ 3- (به مجاز) زرتشتی؛ 4- (در قدیم) (به مجاز) هر یک از دانایان و راویان تاریخ و اساطیر ایران؛ 5- بزرگ و حاکم ولایت.
1 2 3