آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر که با حرف «ب» شروع میشوند
بِهداد
/behdād/
در کمال عدل و داد.
بِهراد
/behrād/
جوانمرد نیکو.
بَهرام
/bahrām/
1- به معنای «در هم شکننده مقاومت»؛ 2- (در گزارش پهلوی اوستا، varhrān،varhrām،vahrām) به «پیروزگر» برگردانده شده؛ 3- (در نجوم) مریخ؛ 4- (در گاه شماری) روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران؛ 5- (در قدیم) در فرهنگ ایران قدیم فرشتهای موکل بر مسافران و روز بهرام است؛ 6- (در آیین زرتشتی) پاسدار پیروزی و عهد و پیمان است؛ 7- (اَعلام) (در شاهنامه) 1) از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو، فرزند گودرز برادر گیو است که به دست تژاو تورانی کشته شد. 2) نام چند تن از شاهان ساسانی، بهرام اول [273-276 میلادی] فرزند شاپور اول ساسانی و چهارمین پادشاه ساسانی؛ بهرام دوم [276-293 میلادی] پنجمین پادشاه ساسانی فرزند بهرام اول؛ بهرام سوم [293 میلادی] ششمین پادشاه ساسانی فرزند هرمز اول؛ بهرام چهارم [388-399 میلادی] سیزدهمین پادشاه ساسانی مشهور به کرمانشاه؛ بهرام پنجم [420- 438 میلادی] مشهور به بهرام گور پانزدهمین پادشاه ساسانی.
بِهرنگ
/behrang/
نکوتر رنگ، رنگِ نیکوتر.
بِهروز
/behruz/
1- سعادتمند، خوشبخت؛ 2- همراه با سعادت و خوشبختی؛ 3- (اَعلام) نویسنده، شاعر و پژوهشگر ایرانی [1268-1350 شمسی] مؤلف در راه مهر، دبیره، تقویم و تاریخ در ایران، خط و فرهنگ و نمایشنامههای جیجکعلی شاه و شب فردوسی.
بِهزاد
/beh zād/
1- نیک نژاد، نیکو تبار، نیکو زاده؛ 2- (اَعلام) 1) بهزاد نقاش و مینیاتور ساز مشهور اواخر عهد تیموری و اوایل دورهی صفوی، ملقب به کمال الدین؛ 2) «استاد حسین بهزاد» مشهورترین نگارگر (مینیاتور ساز) معاصر ایران [1273-1347 شمسی].
بِهشاد
/behšād/
نیکوی شاد.
بِهفر
/behfar/
شکوهمند و با جلال و جبروت.
بُهلول
/bohlul/
(عربی) 1- به معنای مرد خنده رو؛ 2- مهتر نیکو روی؛ 3- جامع همهی خیرات؛ 4- (در حوزه های فرهنگی غیر عرب نظیر تاجیک) به معنی گول و لوده؛ 5- (در شمال افریقا) به معنای عام ساده دل است؛ 6- (اَعلام) ابو وُهیب ابن عَمرو مغیره، فرزانهای دیوانه نما (از عُقلاءالمجانین) [قرن 2 هجری] و از شاگردان امام جعفر صادق (ع) که در زمان هارون با تظاهر به دیوانگی از خلافت انتقاد میکرد.
بَهمن
/bahman/
1- (در اوستایی، vohumana)؛ 2-(در پهلوی، vahuman) نیک اندیش، به منش، نیک نهاد؛ 3- (در گاه شماری) ماه یازدهم از سال شمسی؛ 4- (در گیاهی) نام گیاهی دو ساله و سبز رنگ با گلی زرد رنگ که ریشهی آن مصرف دارویی دارد؛ 5- (در جغرافیا) توده عظیمی از برف و یخ، که از قسمت های بلند کوهستان لغزیده و همراه خود هزاران تن سنگ و مواد دیگر حمل میکند؛ 6- (در قدیم) در فرهنگ ایران قدیم فرشتهای که موکل بر روز و ماه بهمن بوده است؛ 7- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از الحان قدیمی؛ 8- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پسر اسفندیار که پس از کشته شدن پدر به پادشاهی رسید و به خونخواهی پدر برخاست؛ 2) نام پسر کیقباد، شاعر زردشتی، سرایندهی «قصهی سنجان».