آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های دختر که با حرف «ب» شروع میشوند

1 2 3 4 5 
بَنفشه
/banafše/
(در گیاهی) 1- هر یک از گیاهانِ کوتاه دولپه‌ای که در اوایل بهار می‌رویند؛ 2- (به مجاز) مو، زلف؛ 3 (در اصطلاح شاعرانه) بنفشه یا دسته ی گل بنفشه تداعی کننده زلف آشفته یا مجعّد یا جعد گیسوی یار، نزد شاعران است.
بِه‌آفرین
/beh āfarin/
1- خوب آفریده؛ 2- خوش سیما، خوش منظر؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) خواهر اسفندیار، که ارجاسپ تورانی او را زندانی کرده بود و اسفندیار آزادش کرد.
بهار
/bahār/
1- فصل اول سال؛ 2- (در گیاهی) شکوفه درختان خانواده‌ی مرکبات؛ 3- گیاهی زینتی؛ 4- (به مجاز) دوره‌ی شادابی هر چیز؛ 5- (در قدیم) (به مجاز) سبزه و علف؛ 6- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاه‌ها یا ادوار؛ 7- (در سنسکریت) (در قدیم) بتخانه و بتکده؛ 8- (اَعلام) نام شهری در شمال غربی استان همدان.
بهاران
/bahārān/
1- هنگام بهار، موسم بهار؛ 2- (به مجاز) زیبا و با طراوت.
بهاره
/bahāre/
1- مربوط به بهار؛ 2- به عمل آمده در بهار؛ 3- منسوب به بهار. + م بهار. 1- ، 2- ، 3- ، 4- و 5-
بهارک
/bahārak/
[بهار+ ک(اَک)/-ak/ (پسوند شباهت)] 1- به معنای مانند بهار، همچون بهار؛ 2- (به مجاز) زیبا با طراوت.
بهجت
/be(a)hjat/
(عربی) شادمانی، نشاط.
بِهدخت
/beh doxt/
(به + دخت = دختر)، دختر نیک و خوب.
بهرخ
/beh rox/
خوشگل و نیک منظر.
بِهسا
/behsā/
(به + سا (پسوند شباهت))، نیک چون خوبان و نیکان.
1 2 3 4 5