آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
جمالالدین
/jamāloddin/
(عربی) 1- زیبایی در دین؛ 2- نیکویی در دین؛ 3- آن که در چهرهاش زیبایی دین نهفته است؛ 4- (اَعلام) 1) جمالالدین اسدآبادی: [حدود 1254-1315 قمری] اندیشمند ترقیخواه مسلمان همدانی یا کابلی، معروف به افغانی، که زمانی در کابل، استانبول و قاهره به تبلیغ اندیشه های خویش پرداخت؛ 2) جمالالدین اصفهانی: (محمّد ابن عبدالرّزاق) شاعر ایرانی قرن 6 هجری؛ 3) جمالالدین اینجو: (حسین ابن فخرالدین شیرازی) ادیب و فرهنگ نویس ایرانی تبار هند، مؤلف فرهنگ جهانگیری [قرن 13 هجری] .
جُمانه
/jomāne/
(عربی) 1- یک دانه مروارید، یک دانه لؤلؤ؛ 2- (اَعلام) نام دختر ابوطالب و خواهر حضرت علی(ع).
جمشید
/jamšid/
1- به معنای جم درخشان یا جم شاه؛ 2- (اَعلام) آخرین شاه پیشدادی در داستانهای ملی ایران، ملقب به جَم، که 650 سال پادشاهی کرد و در سیصد سال نخست آن هیچ بیماری و مرگ نبود. سپس او گمراه و ستمکار شد و مردم به یاری ضحاک بر او شوریدند. او از ایران گریخت و مردم پس از صد سال او را در نزدیکی دریای چین یافتند و با اره دو نیم کردند.
جَمیل
/jamil/
(عربی) 1- زیبا؛ 2- (به مجاز) شایسته، بایسته، نیکو، خوب.
جَمیله
/jamile/
(عربی) 1- (مؤنث جمیل)، جمیل؛ 2- (اَعلام) جمیله بانوی آواز خوان و موسیقیدان عرب از مردم مدینه [حدود سال 142 هجری].
جِنان
/jenān/
(عربی) 1- بهشت؛
2- باغها؛
3- (اَعلام) نام یکی از زنان شاعره عرب از عباسیان.
جُنید
/jonaid/
(عربی)1- به معنای سرباز و لشکری؛ 2- (اَعلام) 1) جُنید بغدادی [قرن 3 هجری] عارف و عالم دینی که پیشوا و مقتدا و سید صوفیان صفا بود؛ 2) جنید صفوی (= سلطان جنید) [قرن 9 هجری] پیشوای صوفیان صفوی و نوهی صفیالدین اردبیلی، که پس از تلاش نافرجام برای تشکیل دولتی مستقل، در جنگ با شروانشاه کشته شد.
جهاد
/ja(e)hād/
(عربی) 1- در راه دین جنگیدن؛ 2- پیکار، مبارزه؛ 3- کوشیدن، تلاش.
جهان
/jahān/
1- کیهان، عالم، گیتی، دنیا؛ 2- (به مجاز) 1) فرهنگ؛ 2) حیطه؛ 3) نمادی برای بزرگی و عظمت؛ 4) مردم دنیا و زندگی.