آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
آذرنوش
/ā.-nuš/
(اَعلام) 1) (در شاهنـامه) «نوشآذر» آمده و آن نام آتشکدهای است در بلخ که زرتشت در آنجا به دست یک تورانی کشته شد؛ 2) نام آتشکدهی دوم از جملهی هفت آتشکدهی فارسیان.
آذین
/āzin/
1- زیور، زیب، زینت، آرایش؛ 2- (در قدیم) آیین، رسم و قاعده.
آرا
/ārā/
(مخفف آراینده)، 1- آراستن؛ زیور، زینت و آرایش؛ 2- آرایشکننده، آراینده. [این واژه با واژهی عربی آرا (آراء) به معنی رأیها، نظرها و عقیدهها هم آوا و هم نویسه میباشد].
آراد
/ārād/
1- (اَعلام) (در آیین زرتشتی) نام فرشتهی موکل بر دین و تدبیر امور و مصالحی که به روز آراد متعلق است، روز بیست و پنجم ماه شمسی به نام اوست؛ 2- (در پهلوی) آرای، آراینده.
آراز
/ārāz/
(ترکی) 1- ارس؛ 2- (اَعلام) قهرمان منسوب به طایفهی آس. + ن.ک. آراس، 1-
آراس
/ārās/
1- (در ترکی) آراز، به معنی رود ارس؛ 2- (اَعلام) مرکز استان پادوکاله، در شمال فرانسه.
آراسته
/ārāste/
(پهلوی، ārāstak) (صفت مفعولی از آراستن)1- آرایش شده و زینت و زیور داده شده؛ 2- آن که علاوه بر ظاهر مرتب دارای صفتهای خوب اخلاقی نیز هست؛ 3- (در قدیم) منظم، مرتب، دارای سامان، با زیور و زینت.
آرام
/ārām/
1- سکون، ثبات، آسایش، طمأنینه، صلح، آشتی، راحت؛ 2-(در قدیم) مایهی آرامش، آرامش بخش، تسلی بخش.
آرامش
/ārāmeš/
(اسم مصدر از آرامیدن و آرمیدن)، فراغت، راحت، آسایش، صلح، آشتی، ایمنی، امنیت، سنگینی، وقار و طمأنینه.
آرامه
/ārāme/
منسوب به آرام م آرام.