آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «ن» شروع میشوند
نَذیر
/nazir/
(عربی) 1- (اَعلام) از القاب پیامبر اسلام(ص) برگرفته از قرآن کریم؛ 2- (در قدیم) ترساننده، بیم دهنده، در مقابلِ بَشیر.
نَرجس
/narjes/
(معرب از فارسیِ نرگس) (در قدیم) (در گیاهی) نرگس، ( نرگس.
نرگس
/narges/
(از یونانی) 1- (در گیاهی) گل زینتی با گلبرگهای سفید یا زرد معطر و کاسهای به رنگ سفید یا زرد در وسط؛ 2- گیاه این گل که علفی، پیاز دار و از خانوادهی سوسن است، خودرو یا زینتی است و در زمستان گل میدهد؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) چشم؛ [چشمان معشوق را نیز به نرگس تشبیه کردهاند]؛ 4- (در عرفان) طرب و فرح نتیجهی علم که در عمل یافت شده است.
نرمین
/narmin/
(نرم + ین (پسوند نسبت)) 1- لطافت و لطیف بودن؛ 2- (به مجاز) مهربان، ملایمت و خوش رفتاری داشتن.
نَریمان
/narimān/
(اوستایی) (= نیرم) 1- به معنی نر منش، مرد سرشت و دلیر و پهلوان؛ 2- (در اوستا) (= نیرمانا) به معنی نر منش و مرد سرشت؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) پهلوان ایرانی پسر گرشاسب و پدر سام.
نُزهت
/nozhat/
(عربی) 1- خوشی، شادی؛ 2- پاکی، بیآلایشی؛ 3-تفرج؛ 4- (در موسیقی ایرانی) سازی قدیمی از خانوادهی سازهای زهی؛ 5- (در قدیم) خوش آب و هوایی و خرّمی.
نُزهتالزمان
/nozhatozzamān/
موجب خوشی و شادمانی اهل زمانه.
نَژلا
/nažlā/
(= نَجلا)، نَجلا.
نِسا
/nesā/
(عربی، نساء)؛ 1- (در قدیم) زنان؛ 2- (اَعلام) 1) سورهی چهارم از قرآن کریم، دارای صدو هفتاد و شش آیه؛ 2) شهر باستانی، در نزدیکی شهر کنونی عشق آباد در ترکمنستان.
نَسار
/nasār/
(= نسا) 1- جایی که آفتاب کمتر به آن بتابد، سایه؛ 2- سایبانی که از چوب و خاشاک ساخته شده باشد؛ 3- (در لهجه ی قمی، nesār) طرف سایه، (در لهجه ی اراکی، nesār) جایی که کمتر آفتاب برسد، (در لهجه ی تهرانی، nesār) جنوب؛ + ن.ک. سایه.