آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر و دختر که با حرف «ف» شروع میشوند

... 6 7 8 9 10  ... 
فردیس
/fardis/
پردیس، فردوس، بهشت.
فَردین
/fardin/
فروردین، فرودین. فروردین.
فَرّخ
/farrox/
1- خجسته و مبارک و فرخنده؛ 2- (در قدیم) خوشبخت و کامیاب؛ 3- بزرگوار و ارجمند؛ 4- موزون و دلپذیر؛ 5- خوش و خوب؛ 6- (در حالت شبه جمله) خوشا، نیکا.
فرّخ‌لقا
/f.-leqā/
(فارسی ـ عربی) 1- خوش صورت، زیبا چهر، زیباروی، نیکو دیدار، خوش برخورد؛ 2- (اَعلام) قهرمان داستان امیر ارسلان رومی، دختر پترس شاه فرنگی، که امیر ارسلان با دیدن تصویرش، عاشق او شد و در صدد یافتن او برآمد.
فرّخ‌ناز
/f.-nāz/
1- ویژگی آن‌که خوشبخت و کامیاب است و دارای ناز و کرشمه است؛ 2- دارای ناز و غمزه و کرشمه‌ی خوب، خوش و موزون.
فرّخزاد
/f.-zād/
1- (در قدیم) آن که با طالع خوب به دنیا آمده؛ 2- (به مجاز) نیک بخت؛ 3- (اَعلام) 1) نامی مستعار که «گشتاسپ» شاه ایران برای معرفی خود به کتایون و قیصر روم بر خود نهاد؛ 2) نام یکی از سرداران بهرام چوبین؛ 3) نام یکی از سرداران خسرو پرویز در نبرد با بهرام چوبین؛ 4) نام پسر هرمز و برادر رستم هرمزان؛ 5) نام پسر آزرمهان از سرداران روزگار خسرو پرویز.
فرزاد
/farzād/
(در قدیم) با فر و شکوه زاده شده، زاده‌ی با فر و شکوه و عظمت.
فرزام
/farzām/
(در قدیم) لایق، در خور، شایسته، سزاوار.
فرزان
/farzān/
1- (در قدیم) فرزانه، خردمند؛ 2- عاقل، حکیم؛ 3- دانش؛ 4- استواری.
فرزانه
/farzāne/
دارای خِرَد و پختگی، خِرَدمند، دانا.
... 6 7 8 9 10  ...