آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «ف» شروع میشوند
فَلاح
/falāh/
(عربی) رستگاری، نیک انجامی، سعادت.
فَهام
/fahhām/
(عربی) (در قدیم) بسیار دانا و فهمیده.
فَهامه
/fahhāme/
(عربی) (مؤنث فَهام)، فَهام.
فهمیده
/fahmide/
(عربی ـ فارسی) (صفت فاعلی از فهمیدن)، 1- دارای فهم، دانا؛ 2- (در حالت قیدی) از روی فهم، آگاهانه.
فهیم
/fahim/
(عربی) (= فهمیده)، فهمیده.
فهیمه
/fahime/
(عربی) (مؤنث فهیم)، فهیم.
فوزیه
/fuziye/
(عربی) زن پیروز در هر کار و امری، رستگار و موفق.
فوژان
/fužān/
فریاد، آه و بانگ بلند.
فیاض
/fayyāz/
(عربی) 1- (در قدیم) جوانمرد و بخشنده؛ 2- دارای آثارِ مفید، پر برکت.
فیروز
/firuz/
(معرب ـ فارسی) 1- پیروز؛ 2- (اَعلام) [قرن اول هجری] از ایرانیان یمن، والی صنعا در زمان معاویه، که نوشتهاند در زمان پیامبر اسلام(ص) به مدینه رفت و مسلمان شد، پس از آن به یمن بازگشت و در زمان عمر به مصر رفت.