آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر که با حرف «ع» شروع میشوند

... 6 7 8 9 10  ... 
عبدالکریم
/abdolkarim/
(عربی) 1- بنده‌ی خدای بزرگوار؛ 2- (اَعلام) عبدالکریم ریفی: [1882-1962 میلادی] میهن پرست و رهبر مراکشی، که با سلطه‌ی خارجیان بر مراکش مبارزه کرد [1914-1926 میلادی]. سرانجام بوسیله نیروهای متحد فرانسه و اسپانیا شکست خورد و تبعید شد.
عَبید
/abid/
(عربی) بنده‌، فرمانبردار، مطیع.
عُبیدالله
/obeydollāh/
(عربی) 1- بنده‌ی کوچک خدا، بنده‌ی خدا؛ (اَعلام) 1) عبیدالله ابن فاطمی: ملقب به مهدی، نخستین خلیفه [297-322 قمری] و بنیانگذار دولت فاطمی در مغرب آفریقا؛ 2) عبیدالله ازبک: فرمانروای ازبک [930-944 قمری]، که در زمان شاه تهماسب شش بار به خراسان تاخت و خرابی زیادی به بار آورد، ولی کاری از پیش نبرد؛ 3) عبیدالله مهدی: [259-322 قمری] جدّ خلفای فاطمی و اولین خلیفه‌ی فاطمی مصر [297-322 قمری]، مؤسس دولت علویان در مغرب. او خود را از نسل اسماعیل پسر امام جعفر صادق(ع) می‌دانست.
عثمان
/osmān/
(عربی) 1- جوجه هوبره؛ 2- (اَعلام) 1) عثمان ابن عفان [قرن اول هجری] سومین خلیفه‌ی مسلمانان [23-35 قمری]، صحابی و داماد پیامبر اسلام(ص). در زمان او قرآن گردآوری شد. سرانجام در جریان یک شورش کشته شد. 2) عثمان نام سه تن از شاهان عثمانی. عثمان اول: بنیانگذار و نخستین شاه [699-726 قمری] از سلسله‌ی شاهان عثمانی؛ عثمان دوم: [1027-1031 قمری] که با برکنار کردن عمویش سلطنت را تصاحب کرد. در صدد برانداختن چهریها برآمد، ولی آنان پیشدستی کردند و او را از میان بردند؛ عثمان سوم: [1168-1171 قمری] شاه از سلسله‌ی شاهان عثمانی. 3) عثمان ابن سعید عمری [زنده در سال260 هجری] نخستین نایب از نایبهای چهارگانه‌ی امام دوازدهم شیعیان.
عَدنان
/adnān/
(عربی) (اَعلام) نام یکی از اجداد پیامبر اسلام(ص) است که به فصاحت شهرت داشته.
عُدَی
/oday/
(عربی) جاهای بلند، جاهای مرتفع.
عرشیا
/aršiyā/
(عربی ـ فارسی) [عرش + ی (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت یا اسم ساز)]، منسوب به عرش، ، عرش.
عَرفات
/arafāt/
(عربی) (اَعلام) (= عرفه) دشتی در حدود 21 کیلومتری شرق مکه، در جنوب کوهی به همین نام، که حاجیان از ظهر تا غروب روز 9 ذیحجه را در آن می‌گرانند.
عرفان
/erfān/
(عربی) 1- (در تصوف) مکتبی که وصول به حقیقت معرفت خداوند را از طریق ریاضت و تهذیب نفس و تأمل جستجو می‌کند؛ یکی از مراحل سلوک، معرفت؛ شناخت بر مبنای اصول مکتب تصوف؛ 2- (در قدیم) شناخت، آشنایی.
عِزالدین
/ez(z)oddin/
(عربی) 1- موجب کرامندی کیش و آیین، سبب عزت و ارجمندی دین؛ (اَعلام) 1) دومین سلطان مصر [648-655 قمری] از سلسله‌ی ممالیک بحری، همسر شجرةالدّر، که توسط غلامان همسرش کشته شد؛ 2) عزالدین حسین لر: نام دو تن از اتابکان لر کوچک. عزالدین حسین اول: اتابک [677-629 قمری]؛ عزالدین حسین دوم: اتابک [716-730 قمری]؛ 3) عزالدین محمّد لر (= محمّدلر): نام دو تن از اتابکان لر کوچک؛ عزالدین محمّد اول: اتابک [695-716 قمری]،که از سوی غازان خان حکومت یافت و پس از مرگ او مدتی همسرش دولت خاتون جانشین وی شد؛ عزالدین محمّد دوم: اتابک [750-795 قمری] که پس از حمله‌ی تیمور به بروجرد متواری شد، تا در سال 806 هجری سرش را نزد تیمور بردند؛ 4) عزالدین مسعود: نام دو تن از اتابکان موصل و از امرای آل زنگی؛ عزالدین مسعود اول: اتابک موصل [577-589 قمری]، پسر قطب‌الدین مودود. صلاح‌الدین ایوبی دو بار به قلمرو او لشکر کشید و بخشی از قلمرو موصل را گرفت؛ عزالدین مسعود دوم: معروف به ملک قاهر، اتابک موصل [607-615 قمری]، پسر نورالدین ارسلانشاه دوم.
... 6 7 8 9 10  ...