آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر و دختر که با حرف «س» شروع میشوند

... 6 7 8 9 10  ... 
سبلان
/sabalān/
(= سولان) (اعلام) 1) رشته کوه آتشفشانی در شمال غربی ایران، در استان های اردبیل و آذربایجان شرقی. بلندترین قله اش 4821 متر ارتفاع دارد. دارای چشمه های آب گرم و آب سرد فراوان است؛ 2) سبلان، سالم بن عبدالله، محدّث و فقیه اهل مدینه و از راویان موثّق.
سپنتا
/sepantā/
(اوستایی) پاک و مقدس.
سپهدار
/sepahdār/
1- فرمانده سپاه، سپهسالار؛ 2- فرمانروا، پادشاه.
سپهر
/sepehr/
1- آسمان؛ 2- (به مجاز) روزگار؛ 3- (در موسیقی ایرانی) گوشه‌ای در دستگاه راست پنجگاه؛ 4- (اَعلام) سپهر: شهرت و تخلّص محمّدتقی خان کاشانی [قرن 13 هجری]، مورخ ایرانی، ملقب به لسان الملک، مؤلف ناسخُ التَواریخ، به فارسی.
سپهرداد
/sepehr dād/
(اَعلام) نام داماد داریوش که در شجاعت ممتاز بود.
سپیده
/sepide/
1- روشنی کم رنگ آسمان در افق مشرق قبل از طلوع آفتاب؛ 2- (در قدیم) سفیداب؛ ذره و براده‌ی قلع.
سپینود
/sepinud/
(اَعلام) (در شاهنامه) دختر پادشاه هند (شنگل) و زن بهرام گور.
سَتار
/sattār/
(عربی) 1- آن‌که چیزی را پوشیده و در پرده می‌دارد، پوشنده؛ 2- از نام‌های خداوند؛ 3- (اَعلام) ستارخان از رهبران بزرگ نهضت مشروطیت در آذربایجان ملقب به سردار ملی.
ستاره
/setāre/
1- (در نجوم) هر یک از اجسام نورانی آسمان که معمولاً شب‌ها از زمین به صورت نقطه‌های نورانی چشمک زنِ نسبتاً ساکن دیده می‌شوند؛ اختر، نجم؛ 2- (به مجاز) بخت و اقبال و نماد شخص مجلس آرا و زیبارو.
ستایش
/setāyeš/
1- حمد و سپاس خداوند، شکرگزاری (به درگاه خداوند)؛ 2- ستودن، مدح کردن، تعریف، مدح، تمجید؛ 3- تعریف و تمجید شدن.
... 6 7 8 9 10  ...