آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «س» شروع میشوند
سارنگ
/sārang/
1- نام پرندهای کوچک به رنگ سیاه، سار، ساری؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشه ای در آواز ابوعطا؛ 3- نام سازی مثل کمانچه (سارنگی).
ساره
/sāre/
(عبری) (= سارا، سارای)؛ 1- امیرهی من؛ 2- (اَعلام) زوجهی ابراهیم خلیل(ع) که به روایت تورات در 90 سالگی اسحاق را به دنیا آورد و در 127 سالگی درگذشت؛ 3- (در هندی) شاره یا نوعی لباس محلیِ زنان هند و پاکستان که به صورت پارچهای سبک و بلند است و یک سر آن را به دور کمر میپیچند و سر دیگر آن را بر روی شانه یا سر میاندازند، پرده.
سارو
/sāro/
1- (= ساروک) نام پرنده ای سیاه رنگ در هندوستان که مانند طوطی سخن گو می باشد؛ 2- (در کردی) طوطی؛ 3- (در ترکی) ساروج؛ 4- (اعلام) نام چندین روستا در شهرستان های زاهدان، بهشهر، (سارو مزرعه) سمنان.
سارینا
/sārinā/
خالص، پاک.
ساریه
/sāriye/
(عربی) 1- ابری که در شب آید؛ 2- (اَعلام) نام یکی از دختران امام موسی کاظم(ع).
سازگار
/sāz(e)gār/
1- دارای گرایش به همراهی و همکاری با دیگران، هماهنگ، موافق؛ 2- ملایم طبع.
ساسان
/sāsān/
(اَعلام) 1- (در شاهنامه) 1) پسر بهمن و نوهی اسفندیار؛ 2) (در ایران باستان) جدّ اردشیر بابکان، سرپرست آتشکدهی استخر در فارس.
ساعد
/sāed/
(عربی) 1- (در قدیم) (به مجاز)، مساعدت کننده، مددکار؛ 2- (در تصوف) نزد صوفیان، صفت قوت و کنایه از قدرتِ محض است.
ساعده
/sā‛ede/
(عربی) 1- (مفرد سواعد) شاخه فرعی، شاخابه، مجاری آب که به رودخانه یا دریا میریزد؛ 2- مجاری شیر در پستان؛ 3- (اسم) ساعد بند آهنی یا طلایی.
ساغر
/sāqar/
(معرب) 1- ظرفی که در آن شراب مینوشند، جام شراب؛ 2- (در قدیم) (به مجاز)، شراب؛ 3- (در عرفان) دل عارف است که انوار غیبی در آن مشاهده میشود.