آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «ز» شروع میشوند
زریندخت
/z.-doxt/
(= زری دخت)، زری دخت.
زرینه
/zarrine/
(= زرین)، زرین.
زعیم
/zaeim/
(عربی) رئیس، پیشوا، رهبر.
زلال
/zolāl/
(عربی) 1- صاف و شفاف؛ 2- (به مجاز) آب صاف و گوارا.
زُلفا
/zolfā/
(زلف = موی بلندِ سر، گیسو + الف (پسوند نسبت))، 1-منسوب به زلف؛ 2- (به مجاز) زیبایی زلف معشوق؛ 3- (در عربی، زلفی) نزدیکی و منزلت و قربَت.
زلیخا
/zoleyxā/
(عربی) (مؤنث ازلخ)، 1- جای لغزیدن پا (به لحاظ داشتن زیبایی زیاد)؛ 2- (اَعلام) در روایتهای اسلامی و یهودی، همسرعزیز مصر(وزیر یا پیشکار فرعون مصر) که عاشق یوسف(ع)شد و چون یوسف(ع) به عشق او سر فرود نیاورد، به او تهمت زد و موجب شد تا زندانی شود.
زمان
/zamān/
1- جریانی پیوسته، غیر قابل انقطاع، رونده ، و بی آغاز و بی انجام که در طی آن، حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ میدهد؛ 2- روزگار، زمانه فلک؛ 3-وقت، هنگام، گه، گاه؛ 4- (به مجاز) آسمان.
زمانه
/zamāne/
1- روزگار، دوره، دور، عهد؛ 2- (در قدیم) مدت زندگی، عمر.
زمرد
/zomorrod/
(معرب از یونانی) (در علوم زمین) از سنگهای قیمتی و عموماً سبز رنگ.
زمزم
/zamzam/
(عربی) 1- «آهسته آهسته»؛ 2- (اَعلام) 1) چاه آبی در مکه، در جنوب شرقی کعبه، که زائران آب آن را متبرک میدانند؛ 2) نام کتابی از مصنفات زرتشت؛ 3- (در ادیان) دعایی که پیروان زرتشت هنگام عبادت یا غذا خوردن آهسته زیر لب میخوانند.