آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های پسر و دختر که با حرف «ر» شروع میشوند
روسانا
/rusānā/
(رو + سان + الف اسم ساز) مانند روی و چهره.
روشا
/rušā/
(رو + شا = شاد) روشاد، دارای چهرهی شاد، شاداب.
روشان
/ro(w)šān/
(= روشن)، ( روشن.
روشن
/ro(w)šan/
1- دارای نور، تابنده، درخشان؛ 2- (به مجاز) آگاهِ با بصیرت، بینا؛ 3- شاد، مسرور؛ 4- درستکار، معتمد.
روشندخت
/r.-doxt/
(روشن + دخت = دختر)، 1- دختر تابنده و شاد؛ 2- (به مجاز) زیبارو.
روشنا
/ro(w)šanā/
1- روشن، جای روشن، روشنایی؛ 2- (در کردی) روشن، آشنا.
روشنک
/ro(w)šanak/
(اوستایی) 1- روشن؛ 2- (در گیاهی) نام گیاهی است (شاتل)؛ 3- (اَعلام) در روایات ایرانی نام دختر دارا (داریوش سوم) که اسکندر با او ازدواج کرد. [دکتر معین معتقد است که در این نام خلطی شده، و آن این اینکه دختر داریوش سوم که زن اسکندر شد استاتیرا/Stātirā/ نام داشت، و آریان (کتاب 7 فصل 2 بند2) نام او را برسین (Barsine) نوشته. اسکندر بار دوم که به شوش آمد (325 پیش از میلاد ) با او ازدواج کرد. اما رکسانه = روشنک، زن دیگر اسکندر، دختر یکی از بزرگان بلخ(Baxtri) به نام اوخشتره )یونانی.(oxyastes بود. اسکندر در زمستان سال 329- 328 پیش از میلاد. در شهر بلخ ماند، و در بهار آن سال چند دژ در آن سرزمین به دست وی افتاد. خاندان اوخشتره و در میان آنان روشنک به دست دشمن گرفتار شدند. اسکندر در سال 327 روشنک را به همسری گرفت. یکی از دژهای آن ناحیه که به دست اسکندر افتاد سوسیمیثرش (Sysimithres) یاد شده که پدر روشنک فرماندار آن دژ بود، و آن در سر پل سنگین در جنوب فیض آباد کنونی بدخشان واقع بود. (نقل از اعلام فرهنگِ معین ذیل روشنک)].
رُومینا
/rominā/
1- زدوده و صیقل کرده شده و جلا داده؛ 2- پاک و پاکیزه کرده.
روناک
/runāk/
(کردی) روشن، تابناک.
رُونیا
/runiyā/
1- مقلوب نیارو(ی)، آن که چهرهاش مثل نیاکان است؛ 2- (به مجاز) اصیل و نژاده.