آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر و دختر که با حرف «ا» شروع میشوند

... 6 7 8 9 10  ... 
اَسد
/asad/
(عربی) 1- شیر، شیر درنده؛ 2- کنایه از شجاعت و بی‌باکی؛ 3- (اَعلام) نام چند تن از افراد در تاریخ از جمله برخی از اصحاب پیامبر اسلام(ص).
اسدالله
/asadollāh/

(عربی)

  1. شیرخدا؛
  2. (اَعلام)
    1. از القاب حضرت علی(ع)؛
    2. لقب حمزه سیدالشهدا عموی پیامبر اسلام(ص).
اِسرا
/esrā/
(عربی) 1- به شب راه رفتن، در شب سیر کردن؛ 2- معراج پیامبر اسلام(ص)؛ 3- (اَعلام) نام هفدهمین سوره‌ی قرآن کریم دارای صد و یازده آیه.
اِسرافیل
/esrāfil/
(عبری) 1- درخشیدن مانند آتش؛ 2- (در ادیان) به باور مسلمانان و پیروان دیگر ادیان سامی، یکی از فرشتگان مقرب خداوند است که در روز قیامت با دمیدن در شیپور خود مردگان را زنده می‌کند.
اَسرین
/asrin/
(کردی) اشک، سرشک.
اَسعد
/asead/
(عربی) 1- سعید، نیک بخت؛ 2- خوش‌ترین، مبارک‌ترین؛ 3- نیک بخت‌تر، خوشبخت‌تر، بهروزتر؛ 4- (اَعلام) 1) نام چند تن از اشخاص معروف از جمله صحابه؛ 2) فخرالدین اسعد گرگانی: [زنده در 446 هجری] شاعر ایرانی، سراینده‌ی منظومه‌ی ویس و رامین.
اسفند
/esfand/
(اوستایی) 1- (= اسپند) مقدس؛ 2- (در گاه شماری) ماه دوازدهم از سال شمسی؛ 3- (در گیاهی) دانه‌ی سیاه خوش بویی که آن را برای دفع چشم زخم در آتش می‌ریزند؛ 4- (در گیاهی) گیاهی علفی چند ساله با گل‌های سفید و میوه‌ی ناشکوفا که دانه‌هایی سیاه رنگ در داخل میوه‌ی آن قرار دارد.
اسفندیار
/esfand yār/
(اوستایی) 1- مقدس آفریده یا آفریده‌ی (خرد) پاک؛ 2- (اَعلام) (در شاهنامه) پسر گشتاسب که به خاطر شستشو در چشمه‌ای رویین‌تن شده بود (جز چشمهایش که در آن زمان آنها را بسته بود) پدرش او را به جنگ رستم فرستاد. رستم با تیری که به چشمش زد، او را هلاک کرد.
اسلام
/eslām/
(عربی) 1- (در ادیان) نام آئین مسلمانان که آورنده‌ی آن حضرت محمّد(ص) است، دین حق؛ 2- مسلمان شدن؛ 3- (در قدیم) تسلیم شدن،‌ گردن نهادن.
اَسلَم
/aslam/
(در قدیم) 1- سالم‌تر، تندرست‌تر، بی‌خطرتر؛ 2- (اَعلام) 1) نام ساربان پیامبر اسلام(ص)؛ 2) نام چند تن از صحابه.
... 6 7 8 9 10  ...