آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های دختر که با حرف «ه» شروع میشوند

1 2 3 4 
هاجر
/hājar/
(عبری) 1- به معنی «فرار»؛ 2- (اَعلام) همسر دوم حضرت ابراهیم خلیل(ع)، کنیز همسر اولش سارا، مادر اسماعیل(ع). به روایت تورات و قرآن. [هاجر در ادبیاتِ یهود نشانه‌ی بندگی در شریعت است].
هادیه
/hādiye/
(عربی) (مؤنث هادی)، هادی. 1-
هاله
/hāle/
1- (در نجوم) حلقه‌ی نورانی سفید یا رنگی که گاهی گِردِ قرص ماه یا خورشید دیده می شود؛ 2- حلقه یا حاشیه‌ی تابناکی که در اطراف چیزی به ویژه در اطراف سر مقدسین در نقاشی‌ها دیده می شود؛ 3- (به مجاز) آنچه گرداگرد چیزی یا جایی را فرا می‌گیرد.
هانا
/hānā/
(کردی) 1- زنهار، دادخواهی؛ 2- امید؛ 3- بینایی؛ 4- خواهش.
هانیا
/hāniyā/
(هانی+ ا (پسوند نسبت)) 1- منسوب به هانی؛ 2- مسرور و شاد.
هانیتا
/hānitā/
(هانی+ تا = نظیر، مانند)) 1- نظیر و مانند هانی؛ 2- مسرور و شاد.
هانیه
/hāniye/
(عربی) شادمان، خوشبخت.
هایده
/hāyede/
آشکار، نمایان، هویدا.
هجرت
/hejrat/
(عربی) 1- از کشور یا زادگاه خود به جای دیگر رفتن و در آنجا ساکن شدن؛ 2- (اَعلام) مهاجرت پیامبر اسلام(ص) و جمعی از یارانش (مهاجران) از مکه به یثرب (مدینه)، که رویدادی ویژه در تاریخ اسلام بود، بعدها مبدأ تاریخ هجری قرار گرفت (= 662 میلادی).
هُدی
/hodā/
(عربی) 1- (در قدیم) هدایت کردن، هدایت، راهنمایی؛ 2- رسیدن به حق و حقیقت؛ 3- راه راست، مسیر درست؛ 4- (به مجاز) دین هدایت، اسلام.
1 2 3 4