آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر و دختر که با حرف «پ» شروع میشوند

... 6 7 8 
پوپک
/pupak/
(در قدیم) هدهد، پوپوک.
پوران
/purān/
(پهلوی) 1- (= بوران) سرخ، گلگون؛ 2- (اَعلام) 1) نام یکی از دختران خسرو پرویز شاه ساسانی؛ 2) بانوی ایرانی دختر حسن ابن سهل و همسر مأمون عباسی [192-271 قمری]. + ن.ک. پوران دخت.
پوران‌دخت
/p.-doxt/
(پوران + دخت = دختر)، 1- دختر سرخ و گلگون؛ 2- (به مجاز) زیبارو؛ 3- (اَعلام) (= بوران‌دخت) دختر خسروپرویز ملکه‌ی ساسانی و بیست و هشتمین فرد از ساسانیان که یک سال و چهار ماه در ایران سلطنت کرد. [دکتر معین در ذیل واژه‌ی پوران دخت اشاره کرده است که پوران دخت تصرفی است در نام بوران دخت (فرهنگ معین ج5 ص356].
پوریا
/puriyā/
(اَعلام) نام پهلوان دلیر ایرانی مشهور به پهلوان محمود خوارزمی و ملقب به «پوریای ولی» و نیز متخلص به قتالی، پهلوان، عارف و شاعر قرن 7 و 8 هجری، مثنوی عرفانی کَنزُالحَقایق را سروده است.
پولاد
/pulād/
(= فولاد)؛ (اَعلام) نام پهلوانی در زمان کیقباد.
پونا
/punā/
1- (= پودنه و پونه) (در گیاهی) گیاهی علفی، یک ساله و معطر از خانواده‌ی نعناع که برگ‌ها و گل‌های آن مصرف دارویی دارد؛ 2- (اَعلام) (= پونه، شهر پونا) ولایت و شهری در جنوب هند در فلات دکن، این شهر صنعتی و متأثر از فرهنگ هند و اسلامی است.
پونه
/pune/
(در گیاهی) گیاهی علفی، یک ساله و معطر از خانواده‌ی نعناع که برگ‌ها وگل‌های آن مصرف دارویی دارد؛ پودنه.
پویا
/puyā/
1- ویژگی آن که حرکت می‌کند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است؛ 2- (در قدیم) آن که برای به دست آوردن چیزی می‌کوشد، دونده پی چیزی وجوینده‌ی آن؛ 3- (اَعلام) میرزا مهدی پویا معروف به «آقاپویا» عالم و مبلّغ شیعی در شبه قاره هند.
پویان
/puyān/
(در قدیم) 1- آن‌ که در حال حرکت به نرمی و آرامی است، روان؛ 2- دونده، دوان، شتابان؛ جوینده؛ 3- جستجو کننده.
پویه
/puye/
1- فرایند؛ 2- (در قدیم) حرکت یا رفتن نه به تندی نه به آهستگی، دویدن.
... 6 7 8